
۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک ، قسمت اول
۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک ، قسمت اول :
این روزها دنیا پر از قهرمان و ابرقهرمان است. از دههی ۱۹۳۰ تاکنون،
طرفداران کمیک بوک سرتاسر جهان با شگفتی ماجراجوییهای مردان و زنانی را که مجهز به قدرتهای فرابشری هستند دنبال کردهاند.
کار این قهرمانان مبارزه با نیروهای پلیدی بود که رویارویی با آنها از توان مردم عادی خارج است.
ابرقهرمانان از زمین – و تعداد بیشماری دنیای دیگر – در برابر دشمنان مختلف محافظت کردند؛ از نازیها گرفته تا موجودات بیگانه.
ولی بهترین و درخشانترین این قهرمانان چهکسانی هستند؟
در این فهرست IGN (با نام سابق Imagine Games Network یک وب گاه رسانه گروهی و بازی ویدئویی و سرگرمی آمریکایی است)،
فهرست جامعی از بزرگترین قهرمانان و ابرقهرمانانی که در صفحات کتابهای کمیک به وجود آمدند جمعآوری کرده است.
برخی از قهرمانان ضعف شخصیتی دارند، برخی سنگدلاند و برخی نیز بهطور سادهلوحانهای خوشبین،
ولی تکتک شخصیتهایی که در این فهرست پدیدار شدهاند مسلماً راه خود را به دل ما پیدا کردهاند.
در ادامه بر اساس معیارهایی چون تاثیر فرهنگی، رشد شخصیتی، اهمیت اجتماعی، باحال بودن و مهم بودن خطوط داستانی،
صد قهرمان و ابرقهرمان برتر تاریخ کمیک معرفی شدهاند. با ما همراه باشید.
بدلیل طولانی شدن مقاله ۳۰ ابرقهرمان را در این مقاله و ۴۰ ابرقهرمان دیگر را در قسمت دوم و ۳۰ ابرقهرمان را در قسمت سوم طبقه بندی کرده ایم.
۱۰۰. گرو (Groo)
اولین حضور: Destroyer Duck (Feb. 1982) .
شخصیت بربرها همیشه حول محور خونریزی و زنبازی نمیچرخد.
گرو واکنش یک کمدین به کونان بربر (Conan the Barbarian) است.
او مهارت زیادی در استفاده از شمشیر دارد، ولی عقلش خوب کار نمیکند.
با اینکه گرو باهوشترین مبارز میدان جنگ نیست،
ولی ماجراجویی خوشقلب و بیشیلهپیله است که ماجراجوییهایش همیشه خنده روی لبانتان مینشانند.
دلیل ماندگاری مهمترین شخصیتی که سرخیو آرگونس (Sergio Aragones) خلق کرده نیز همین است.
۹۹. واسپ (Wasp)
اولین حضور: Tales to Astonish #44 (June 1963) .
در اواسط دههی ۶۰ جای خالی شخصیتهای مونث قوی بین کمیکهای ابرقهرمانی حس میشد.
واسپ یکی از سردمداران موج فمینیستی در دنیای ابرقهرمانها بود.
در ابتدا او صرفاً دستیاری بشاش برای شوهرش جاینتمن (Giant Man) بود، ولی طولی نکشید که رشد کرد و کارنامهی کاری مجزای خودش را شروع کرد.
برای مدتی طولانی در تاریخچهی انتشار انتقامجویان (The Avengers)،
او یکی از اعضای اصلی باقی ماند و کمد لباس متنوع و فراوان او با تنوع لباس وولورین قابلمقایسه است.
۹۸. نووا (Nova)
اولین حضور: (Sept. 1976) .
اگر فانوس سبز (Green Lantern) و مرد عنکبوتی (Spider-Man) را با هم ترکیب کنید،
نتیجهی حاصلشده ابرقهرمانی شبیه به نووا، موشک انسانی (Human Rocket) خواهد شد.
نووا، مثل فانوس سبز، پلیسی است که به اعماق پرآشوب فضا نظاره میکند.
ریچارد رایدر (Richard Rider)، مثل پیتر پارکر، جوانی فروتن است که به طبقهی کارگر تعلق دارد و درگیر دنیایی بهمراتب بزرگتر از خودش میشود.
پس از پیدایش گروه ابرقهرمانی جنگجویان جدید (New Warriors)، طرفداران شاهد رشد و بلوغ نووا بودند.
وقتی که سروکلهی گروه متخاصم موج نابودی (Annihilation Wave) پیدا شد، نووا سرنوشت خود را بهعنوان مهمترین مدافع کهکشانی آسیبدیده پذیرفت.
۹۷. آدام استرنج (Adam Strange)
اولین حضور: ۱۷ (Nov. 1958) .
اگر بر حسب تصادف، این فرصت در اختیار ما قرار داده میشد تا سوار دستگاه تلهپورت زتا بیم (Zeta-Beam) شویم،
از طریق آن به فضا برویم، آنجا در سیارهی رن (Rann) یک شاهزادهخانم بیگانهی جذاب را ملاقات کنیم ،
و با اسلحههای فوقپیشرفته با موجودات بیگانه مبارزه کنیم، احتمالاً ما هم دلمان نمیخواست به زندگی روزمرهیمان در زمین برگردیم.
برای همین است که آدام استرنج شخصیتی بهشدت قابلهمذاتپنداری است.
آدام استرنج هیچگاه به شخصیتی برجسته در جهان دیسی (DCU) تبدیل نشد،
ولی این ابرقهرمان بستری عالی برای نویسندگان دیسی فراهم میکند تا دیوانهوارترین داستانهایی را که به ذهنشان میرسد،با محوریت او تعریف کنند.
کافی است به کاری که آلن مور با این شخصیت کرد نگاه کنید.
او آدام استرنج را به ماشین تولیدمثل تبدیل کرد.
۹۶. فالکون (The Falcon)
اولین حضور: (Sept. 1969) .
با توجه به اینکه فالکون قابلیت پرواز کردن و ارتباط با پرندگان را دارد، شاید فکر کنید که او جواب مارول به آکوامن (Aquaman) است.
اما سم ویلسون (Sam Wilson) مددکار اجتماعی و ابرقهرمان مردمی است که از قابلیتهای عجیبش برای مبارزه در راستای عدالت استفاده میکند.
ماموریتش او را به یکی از دوستان کاپیتان آمریکا تبدیل کرده و این دو هر از گاهی با هم همکاری میکنند.
این دو در کنار هم یکی از بزرگترین زوجهای مبارزه با جنایت در عرصهی کمیک هستند.
۹۵. اژدهای وحشی (Savage Dragon)
اولین حضور: (July 1986) .
اژدهای وحشی، که اریک لارسن (EriK Larsen) خلقش کرده، همهی ویژگیهای یک قهرمان کمیک بوکی بزرگ را دارد:
او موجودی سبز، درشتهیکل و شبهانسان است که یک باله روی سرش دارد و از فراموشی رنج میبرد (عجب شروع خوبی).
اژدها یکی از افسران پلیس شیکاگو است که مسئولیت مهار کردن «سوپرفریکها»یی را که باعث ایجاد ترس و وحشت در شهرش میشوند بر عهده دارد.
همچنین کمیک او یکی از دو کمیک اصلی ایمج کامیکس (Image Comics) است که تا به امروز در حال انتشار است.
همچنین تنها مجموعهی کمیک در ایمج کامیکس است که طراح و داستاننویس آن همچنان خالق اصلیاش است.
۹۴. سوپرگرل (Supergirl)
اولین حضور: (Aug. 1958) .
در عصر نقرهای کمیک (Silver Age)، میشد همهجور ابرقهرمانی را که اول اسمش سوپر بود پیدا کرد.
از سوپر بیبی (Super Baby) گرفته تا سوپر مانکی (Super Monkey).
ولی کارا زور-ال (Kara Zor-El) به شخصیتی فراتر از یک حربهی تبلیغاتی با نشان S تبدیل شد.
وقتی کریپتون منفجر شد، آرگو سیتی (Argo City) در فضا معلق شد و در شرف نابودی قرار گرفت.
پدر کارا، او را مثل پسرعمویش به زمین میفرستد تا جانش را نجات دهد.
سوپرگرل ناپیوستگیهای داستانی زیادی را پشتسر گذاشت (او پروسهی مرگ اجباری، کلونسازی، پاک شدن وجودش از دنیا و احیا را تجربه کرد)،
ولی طی دههی اخیر بهطور مستقل توجه دریافت کرده است.
او موفق شده از زیر سایهی پسرعمویش بیرون بیاید و بهآهستگی در حال ساختن زندگیای است که به خودش تعلق دارد.
کارا که با هویت مبدل لیندا لنگ (Linda Lang) فعالیت میکند،
از قدرت بیحدوحصر سوپرمن برخوردار است و از آن استفاده میکند تا بهآرامی راهوروش دنیای انسانها را کشف کند.
پس از نابودی سیارهی احیاشدهاش و مرگ (دوبارهی) پدر و مادرش، حس دلسوزی فوقالعادهی او برای نژاد بشر آشکار میشود.
با اینکه در خط داستانی کریپتون جدید (New Krypton) با تبعیض و ترس با او رفتار شد،
کارا همچنان سعی دارد کار درست را انجام دهد و به انسانها پتانسیلشان را نشان دهد، حتی با وجود اینکه هنوز پتانسیل خودش را کامل درک نکرده است.
۹۳. دانا تروی (Donna Troy)
اولین حضور: The Brave and the Bold (July 1965) .
راستش را بخواهید، آشنا شدن با پیشزمینهی داستانی دانا تروی مثل خواندن دایرهالمعارفی میماند که دائماً در حال اصلاح شدن و بازنویسی است.
او یکی از پیچیدهترین تاریخچهها را در تاریخ کمیک دارد، پیچیدگیای که کاملاً غیرضروری است.
در ابتدا او یتیم بود، سپس به یک بازیچهی کلونشده برای واندر وومن (Wonder Woman) در دوران کودکیاش تبدیل شد،
سپس در هویت ترکیبیای که در آینده پیدا کرد، علاوه بر دو هویت مذکور، هویتهای دیگری نیز پیدا کرد و نسبت به وجود مولتیورس (Multiverse) خودآگاه شد.
دانا تروی لقبها و اسامیای چون واندر گرل (Wonder Girl)، دارکاستار (Darkstar)، ترویا (Troia) .
و حتی واندر وومن را پس از دورهای کوتاه در خط داستانی بحران بیانتها (Infinite Crisis) داشته است.
همانطور که میبینید، دانا تروی از بحران هویتی شدید رنج میبرد.
با وجود اینکه داستان خاستگاه دانا تروی هر هفته عوض میشود، این ابرقهرمان از بدو تولدش در جهان دیسی نقشی اساسی داشته است.
بهنظر میرسد کسانی که در راس دیسی قرار دارند، دنبال جایگاهی در جهان دیسی هستند که دانا تروی بهشکلی بینقص در آن جای بگیرد.
ولی نمیتوان نقش بزرگی را که دانا تروی در چندین مراسم مربوط به شرکت دیسی ایفا کرد، نادیده گرفت.
داستانهای خاستگاه دیوانهواری که دربارهی او تعریف میشود حقیقت را عوض نمیکند.
او یک قهرمان است؛ مهم نیست که در حال خواندن کدامیک از دگرگونیهای متفاوتی باشید که از این شخصیت وجود دارد.
۹۲. اوساگی یوجیمبو (Usagi Yojimbo)
اولین حضور: Albedo (Nov. 1984) .
بسیاری از افراد اوساگی یوجیمبو را صرفاً بهعنوان شخصیتی در مجموعهی لاکپشتهای نینجا میشناسند.
ولی کمیکخوانها شناخت بیشتری از او دارند. میاموتو اوساگی شناختهشدهترین ابرقهرمانی است که استن ساکای (Stan Sakai)، طراح/نویسنده خلق کرده است.
این رونین خرگوشمانند مسافری در دورهی تاریخی ادو (Edo Period) در ژاپن است و با بقیهی جنگجویان حیوانمانند دیگر مبارزه میکند.
با وجود قیافهی بامزهاش، اوساگی قهرمانی جدی است .
و ماجراجوییهایش هم تجلیلخاطری از فیلمهای سامورایی کلاسیک و حتی قهرمان صدم این فهرست یعنی گرو هستند.
با وجود گذر چند دهه، اوساگی یوجیمبو بهاندازهی اولین سال انتشارش لذتبخش باقی مانده است.
۹۱. سربوس (Cerebus)
اولین حضور: (Dec. 1977) .
در دنیای کمیکهای مستقل کمتر اسمی بهاندازهی سربوس با خودش اعتبار به همراه دارد.
این موریانهخوار در اواخر دههی ۷۰ بهعنوان هجویهای از ابرقهرمان های بربر مثل کونان ابداع شد.
ولی دیوید سیم (David Sim)، خالق او، بسیار بلندپروازتر از این حرفها بود.
سیم با استفاده از شخصیتش مرزهای رسانهی کمیک را تا جایی که در توانش بود گسترش داد.
سربوس راهی سفری طولانی شد که چند دهه به طول انجامید و در طول آن بسیاری از جنبههای فرهنگ عامه را هجو کرد و دست انداخت.
و در این میان بیانیههایی جسورانه دربارهی هنر، مذهب و زندگی ارائه کرد.
سربوس اغلب جنجالی، ولی همیشه تحسینشده بود و تاثیر آن روی صنعت کمیک جاودانه است.
۹۰. گوست رایدر (Ghost Rider)
اولین حضور: Marvel Spotlight (Aug. 1972) .
اگر ابرقهرمان باشد که بتواند صرفاً با تکیه بر ظاهر باحالش به محبوبیت دست پیدا کند، آن قهرمان بدونشک گوست رایدر است.
چهکسی است که از تصویر یک موتورسوار جهنمی که سوار موتوری آتشین است خوشش نیاید؟
البته این حرفها بدین معنا نیست که گوسترایدر فقط خوشاستیل است و محتوا ندارد.
این شخصیت در طی سالها داستانهای بهیادماندنیای داشته است (خصوصاً ران جیسون آرون (Jason Aaron)).
و تاکنون دو فیلم با بازی نیکولاس کیج بر مبنای آن ساخته شده است.
۸۹. موننایت (Moon Knight)
اولین حضور: Werewolf By Night (Aug. 1975) .
اگر بتمن از اختلال چندشخصیتی رنج میبرد چه اتفاقی میافتاد؟
جواب این سوال ایدهی پشت موننایت، مبارز تاریک است.
شخصیت او بین بچه مایهدار خوشگذران، راننده تاکسی از هفت دولت آزاد و مزدور سرسخت در نوسان است.
همهچیز بستگی به حال لحظهای او دارد.
بهمرور زمان مارول تصمیم گرفت او را به یکی از انتقامجویان اصلی تبدیل کند و اخیراً هم مینیسریالی بر مبنای او منتشر شده است.
۸۸. هالک مونث (She-Hulk)
اولین حضور: The Savage She-Hulk (Feb. 1980) .
بسیاری از ابرقهرمانها در طول سالها دستیار مونث پیدا کردهاند،
ولی هیچکدام از این دستیارها بهاندازهی هالک مونث موفق نشدند از زیر سایهی مافوقشان بیرون بیایند.
هالک اساساً راهی برای بروس بنر (Bruce Banner) است تا از طریق آن خشم و درد درونی خود را ابراز کند.
ولی هالک مونث اساساً راهی برای به آزادی رسیدن گیک خجالتی جنیفر والترز (Jennifer Walters) است.
این دختر گامایی سابقهی قابلتوجهی در دنیای کمیک دارد و ما بیصبرانه منتظریم او را هم مثل هالک مذکر روی پردهی نقرهای ببینیم.
۸۷. رنه مونتویا (Renee Montoya)
اولین حضور: Batman (Mar. 1992) .
رنه (که زن است) بهعنوان یک شخصیت شروعی بسیار محقرانه داشت،
حداقل با توجه به معیارهای جهان دیسی، ولی او در طی سالها رشد بسیار قابلتوجهی داشته.
و در عین حال یکی از سردمداران دنیای کمیک در تقلای بیپایان این صنعت برای رسیدن به تنوع نژادی و جنسیتی بوده است.
رنه در ابتدا کار خود را بهعنوان یکی از ماموران پلیس گاتهام شروع کرد .
و بعداً هویت کوئسجن (The Question) را اتخاذ کرد. او بهمرور زمان پلههای ترقی را در جهان دیسی پیموده است.
وقتی یکی از اعضای فاسد دپارتمان پلیس گاتهام به شریک او کریسپوس آلن (Crispus Allen) خیانت کرد و او به قتل رسید،
رنه از پلیس بودن استفعا داد و درگیر افسردگی و اعتیاد به الکل شد.
با این حال، در طی اتفاقات New 52 (که در آن دیسی کلاً جهانش را از نو تعریف کرد)،
پیوندی بین رنه و کوئسجن برقرار شد و کوئسنجن او را بهعنوان شاگرد خود پذیرفت.
در نهایت رنه به کوئسجن جدید تبدیل شد و ماموریتی بسیار بزرگ برای کشف کردن حقیقت دربارهی توطئهای پیرامون گروههای خلافکاری آغاز کرد.
رنه از موقعیکه نقاب به چهره زد، به یکی از اعضای اصلی جامعهی ابرقهرمانان جهان دیسی تبدیل شده است.
و تمام این مدت هم در تلاش است تا رابطهی رمانتیک پردردسر خود با کتی کین (Kathy Kane) یا همان بتوومن (Batwoman) را مدیریت کند.
۸۶. میشون (Michonne)
اولین حضور: The Walking Dead (May 2005) .
در دنیای مردگان متحرک، زندگی برای هرکسی که زامبی نیست افتضاح است.
فردی که بتواند در چنین دنیایی زنده بماند، باید شخصیتی خاص داشته باشد.
میشون دقیقاً چنین شخصیت خاصی است.
این زن قوی و با اعتماد به نفس بالا با استفاده از کاتانایش زامبیهای زیادی را در طول سالها کشته است.
با اینکه او بدجوری عذاب کشیده است، ولی همیشه موفق شده خودش را جمع کند.
و به مبارزه کردن ادامه دهد. او در سریال مردگان متحرک نیز خوش درخشید.
۸۵. آذرخش سیاه (Black Lighting)
اولین حضور: Black Lightning (Apr. 1977) .
آذرخش سیاه یکی از اولین ابرقهرمانهای سیاهپوست دیسی بود.
البته ما نمیدانیم که چرا دیسی این نیاز را حس کرد که سیاهپوست بودن او را در نامش تبلیغ کند با این حال،
جفرسون پیرس (Jefferson Pierce) قهرمانی واقعی و بزنبهادری مادرزاد است .
که جایگاه خود را در لیگ عدالت (Justice League) بدون هیچ حرف و حدیثی به دست آورده است.
علاوه بر اینکه او میتواند نیروی الکتریسیته را مثل یک استاد کنترل کند،
ورزشکاری در سطح المپیک است که میتواند بدون استفاده از قدرتهایش حساب ابرشرورها را برسد.
۸۴. کا-زار (Ka-Zar)
اولین حضور: X-Men (Mar. 1965) .
کا-زار کسی است که گربهای تیزدندان به نام زابو (Zabu) با هوش تقریباً همسطح با انسان بزرگش کرده .
و بر سرزمینی پر از موجودات ماقبلتاریخ (دایناسورها!) حکمفرمایی میکند که زیر قطبجنوب واقع شده است.
این بهترین داستان خاستگاه در این فهرست است!
وقتی کا-زار در سرزمینهای وحشی (Savage Lands) بهعنوان یک یتیم رها شد،
طولی نکشید که در زمینهی شکار، تلهگذاری و ماهیگیری استاد شد. اساساً کا-زار معادل تارزان در جهان مارول است.
کا-زار آگاهی زیادی نسبت به سرزمینی که نظارهگر آن است دارد و قوانین سفتوسختی علیه سوءاستفادهی تجاری از سرزمینش ،
مثل شکار و معدنکاری – وضع کرده است.
همانگونه که نامور (Namor) از قلمروی پادشاهی زیرآبش دفاع میکند،
کا-زار نیز از سرزمینش دفاع میکند. تنها تفاوت این دو این است که کا-زار بهاندازهی او بداخلاق نیست.
همچنین او لُنگ باحالتری به تن دارد.
۸۳. سوپربوی (Superboy)
اولین حضور: Adventures of Superman (June 1993).
بسیاری از افراد در برابر میراثی که والدینشان از خود به جا گذاشتند کم میآورند.
تصور کنید یکی از والدینتان بزرگترین قهرمان کل دنیا بود و آن یکی بزرگترین شرور دنیا.
این بحرانی است که کانر کنت (Conner Kent) با آن روبروست.
او کلون ژنتیکی از سوپرمن و لکس لوتر است و عموماً بار سنگینی روی شانههای پهنش حس میکند.
ولی طی سالها موفق شده میراث خاص خود را ایجاد کند و طرفداران خاص خود را پیدا کند.
داستان او در قالبی جدید در سریال کارتونی یانگ جاستیس (Young Justice) تعریف شد.
۸۲. اریک اُگِرِیدی – مرد مورچهای (Eric O’Grady – Ant-Man)
اولین حضور: The Irredeemable Ant-Man (Dec. 2006) .
مرد مورچهای هم قهرمان دیگری است که با مشکل بیرون آمدن از زیر سایهی میراثی بزرگ روبروست.
اریک اگریدی از روشی سوالبرانگیز به لباس مرد مورچهای دست پیدا کرد .
و از قدرتهای تازهکسبشدهاش همیشه در راه خوب استفاده نکرد.
ولی این قهرمان بذلهگو دل صافی دارد و گامهای بلندی برداشته تا حق مطلب را دربارهی نام مرد مورچهای ادا کند.
۸۱. قناری سیاه (Black Canary)
اولین حضور: Flash Comics (Aug. 1947) .
قناری سیاه یکی از تاسیسکنندگان لیگ عدالت و استاد هنرهای رزمی است.
او به قابلیتی به نام فریاد قناری (Canary Cry) مجهز است که عملاً جیغ فراصوت است.
و جیغی که همسرتان سر بیرون نبردن آشغالها سرتان میزند در مقابل آن شبیه لالایی به نظر میرسد.
قناری سیاه حتی نقش رییس لیگ عدالت و رهبر پرندگان شکار (Birds of Prey) را ایفا کرده است.
و نشان داده که در طول سالها، نقش پررنگی در کارهای تیمی داشته است.
قابلتوجهترین ویژگی قناری سیاه این است که جزو معدود کسانی است که میتواند کاری کند گرین آرو (Green Arrow) دهانش را ببندد.
البته حدس ما این است که دلیل پشت آن این است که اگر گرین آرو حرف اضافه بزند،
باید شب روی کاناپه بخوابد (توضیح: قناری سیاه و گرین آرو با هم در رابطه بودهاند). ولی بههرحال به این میگویند قدرتنمایی واقعی.
۸۰. نایتکراولر (Nightcrawler)
اولین حضور: Giant-Size X-Men (May 1975) .
نایتکراولر کلکسیونی از تناقضهایی است که در کنار هم جمع شدهاند.
او جهشیافتهای است که ظاهری شبیه به ظاهر شیاطین و دلی شبیه به دل موعظهگران دارد.
او مبارزی بسیار ماهر است که صلح و همنشینی با دوستان را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد.
از اولین حضورش در شمارهی اول Giant-Size X-Men تاکنون او یکی از محبوبترین مردان ایکس باقی مانده است.
مرگ تراژیک و فداکاری قهرمانانهاش برای نجات دادن هوپ سامرز (Hope Summers) هنوز که هنوز است طرفداران را متاثر نگه داشته است.
۷۹. کاپیتان بریتانیا (Captain Britain)
اولین حضور: Captain Britain Weekly (Oct. 1976) .
آمریکا کاپیتان آمریکا را دارد، برای همین انصاف حکم میکند که انگلستان هم کاپیتان بریتانیا را داشته باشد.
ولی برایان بردوک (Brian Braddock) ابرسربازی خشکوخالی نیست.
جادوی مرلین و دخترش روما (Roma) به او قدرت بخشیده تا از انگلستان در برابر تهدیدهایی که هم جنبهی طبیعی و هم جنبهی ماوراءطبیعه دارند دفاع کند.
این روزها بردوک رهبری اعضای MI:13 را بر عهده دارد و تنها قهرمان مارول است که از امتیاز قلم آلن مور بهرهمند شده است،
برای همین جایگاهی بسیار منحصربفرد در جهان مارول دارد.
۷۸. سرهنگ راک (Sgt. Rock)
اولین حضور: Our Army At War (Apr. 1959) .
سرهنگ راک نقطهی عطف کمیکهای دیسی با محوریت جنگ جهانی دوم است، کمیکهایی که اغلب توجه کافی دریافت نمیکنند.
سرهنگ راک یکی از شخصیتهایی است که رابرت کنایر (Robert Kanigher) و جو کوبرت (Joe Kubert) خلق کردهاند.
او رهبر گروهان آسان (Easy Company) است و گروهان خود را در تمامی نبردهای بزرگ جنگ اروپایی هدایت کرده است.
با اینکه شرایط برای گروهان آسان هیچگاه آسان نبوده است،
مهارت راک بهعنوان رهبر و سرباز باعث شده که این گروه از یک سری مخمصهی مرگبار جان سالم به در ببرد.
دقت راک در شلیک با اسلحه فوقالعاده است.
سابقه داشته که او هواپیماهای آلمانی را با مسلسل در هوا زده است.
همچنین او دقت بالایی در پرتاب نارنجک دارد. اساساً اگر سرهنگ راک در سری بازیهای ندای وظیفه (Call of Duty) حضور داشت،
به دشمن سرسختی در بخش آنلاین تبدیل میشد.
سرهنگ راک در درگیریهای تنبهتن نیز استاد است. با اینکه او رسماً قدرتهای ماوراءطبیعه ندارد،
هر از گاهی نشانههایی از استقامت و زور بازوی فراانسانی نشان داده و توانسته در برابر اصابت گلوله و ترکشهای نارنجک دوام بیاورد.
سرهنگ راک دقیقاً مردی است که دوست دارید در میدان مبارزه طرف شما باشد.
ولی به هیچعنوان دوست ندارید جلوی لولهی تفنگ او قرار داشته باشید.
۷۷. نامور (Namor AKA Sub-Mariner)
اولین حضور: Motion Picture Funnies Weekly (Apr. 1939) .
نامور اولین جهشیافته و ابرقهرمان مهم مارول بود. این پادشاه مغرور و پرافادهی آتلانتیس از دوران جنگ جهانی دوم در حال مبارزه با پلیدی بوده است.
با اینکه او همیشه با دیگران سر سازگاری ندارد، جزو متحدان باوفای چهار شگفتانگیز، انتقامجویان و مردان ایکس بوده است.
با توجه به اینکه آتلانتیسیها و مردان ایکس هردو در دنیایی خطرناک دنبال جایگاه خود هستند، نقش نامور بهعنوان رهبر آتلانتیس بسیار مهم است.
۷۶. موشکباز (The Rokceteer)
اولین حضور: Starslayer (Apr. 1982) .
اگر از گروه تصادفی ای از مردم بپرسید دوست داشتند چه ابرقدرتی داشته باشند،
احتمالاً قابلیت پرواز بیشتر از هر قابلیت دیگری مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
موشکباز ابرقهرمانی است که میل ما به پرواز را برآورده میکند.
این قهرمان الهامگرفته از ادبیات عامهپسند که متعلق به دوران جنگ جهانی دوم است،
با استفاده از جتپک پیشرفتهاش با نازیها مبارزه میکند و در آسمانها دنبال ماجراجویی میگردد.
با اینکه قصههای موشکباز بهخاطر مرگ نابهنگام خالقاش دیو استیونز (Dave Stevens) پایانی ناتمام داشتند،
ولی این قصهها هنوز خواندنی باقی ماندهاند.
بهلطف مجموعهی گلچینی که IDW Publishing از این قهرمان منتشر کرد،
نسل جدیدی از خوانندگان فرصت خواندن ماجراجوییهای هیجانانگیز او را پیدا کردند.
۷۵. مارو (Marv)
اولین حضور: Dark Horse Presents (June 1991) .
شهر گناه (Sin City) مکانی است که فقط اشخاص قوی و سادیستیک میتوانند در آن دوام بیاورند.
مارو ترکیبی از هردو ویژگی را دارد، ولی در کنارش او شرافت دارد.
و نسبت به تعداد انگشتشماری از افرادی که میتوانند ببینند پشت ظاهر زمخت او مردی خوشقلب نهفته است،
حس وفاداری محکمی حس میکند. حس وفاداری او باعث شد درگیر ماموریت خونینی بشود که در نهایت منجر به مرگش شد.
ولی برای گولدی (Goldie)، همهچیز ارزشش را داشت.
۷۴. بلک ویدو (Black Widow)
اولین حضور: Tales of Suspense (Apr. 1964) .
وقتی جنگ سرد شدت گرفت، ناگهان همهی قهرمانهای کمیکبوکی مشغول مبارزه با شوروی و کشف رازهای پشت توطئههای بزرگ شدند.
بلک ویدو در ابتدا در مقام یک شرور خلق شد، ولی طولی نکشید که به آمریکا پناهنده شد و هویت جدید خود را بهعنوان یک ابرقهرمان و انتقامجو تثبیت کرد.
در کنار قهرمانبازیهایش او با نصف شخصیتهای مجرد جهان مارول هم رابطه داشته است.
همانطور که طی گذر سالها متوجه شدیم، سابقهی کاری او به جنگ جهانی دوم برمیگردد.
هرجا که ردپای توطئه و خیانت دیده شود، میتوانید مطمئن باشید که بلک ویدو بهعنوان ناجی ظهور خواهد کرد.
۷۳. جوناه هکس (Jonah Hex)
اولین حضور: All-Star Western (Mar. 1972) .
بیشتر قهرمانهای کابوی در دنیای کمیک صرفاً تقلیدی از فیلمهای وسترن سادهای هستند که از آنها الهام گرفته شدهاند .
و داستانهایشان پر از قهرمانهای اخلاقمدار و خوشتیپی است که با پلیدی مبارزه میکنند.
اما قضیهی جوناه هکس فرق دارد. این کابوی زخموزیلی یکی از سربازهای سابق ارتش ایالات مولفهی آمریکا است که به شغل جایزه بگیری روی آورده است.
جوناه هکس نسبت به قهرمانان استاندارد وسترن با دشمنان و چالشهای خاکستریتری مواجه میشود .
و حتی در طی سالها سَر و سِری هم با ماوراءطبیعه داشته است.
ظاهر منحصربفرد و ماجراجوییهای درگیرکنندهی جوناه هکس باعث شدهاند که او بین کابویها خاص به نظر برسد.
۷۲. لوک کیج (Luke Cage)
اولین حضور: Hero for Hire (June 1972) .
لوک کیج در دورهای خلق شد که ابرقهرمانهای سیاه پوست داشتند رواج بیشتری پیدا میکردند.
اگر لوک کیج صرفاً یکی از میراث به جا مانده از دههی هفتاد بود که تنها وجهتمایزش لباس اجقوجق و تکهکلام بامزهاش بود،
باز هم از او به نیکی یاد میکردیم. ولی لوک کیج طی سالهای اخیر رشد زیادی پیدا کرد و به شخصیتی بهمراتب عمیقتر تبدیل شد.
او در کنار شریک زندگیاش جسیکا جونز (Jessica Jones) به مردی خانوادهدوست تبدیل شد،
به عضویت انتقامجویان درآمد و رهبری تاندربولتها (The Thunderbolts) را به دست گرفت.
او دارای بسیاری از ویژگیهایی است که از شخصیتهای مارول دوست داریم.
به قول لوک کیج: کریسمس شیرین (Sweet Christmas).
۷۱. وایلد کت (Wildcat)
اولین حضور: Sensation Comics (Jan. 1942) .
تد گرنت (Ted Grant) ریشههای عمیقی در جهان دیسی دارد.
نه فقط بهخاطر اینکه او یکی از تاسیسکنندگان جامعهی عدالتخواهی آمریکا (Justice Society of America) است،
بلکه او مسئولیت آموزش نسلهای جدیدی از قهرمانان را بر عهده دارد که از قرار معلوم مثل علف هرز سبز میشوند.
از همه مهمتر گرنت هر چیزی را که بتمن دربارهی بوکس میداند به او یاد داد.
غیر از این، وایلدکت بدون حتی یک لحظه تردید با بزرگترین تهدیدهای دنیا وارد مبارزه میشود.
درست است که یک طلسم جادویی با مضمون «نه جان داشتن گربه» از او محافظت میکند،
ولی این حقیقت را عوض نمیکند که گرنت پیرمردی است که هنوز بر اثر حملهی قلبی نمرده است.
این مرد حتی یک دانه لکهی پیری هم ندارد! وایلدکت حتی از اسپکتر (The Spectre) هم مرموزتر است.
۷۰. اسپکتر (The Spectre)
اولین حضور: More Fun Comics (Feb. 1940) .
واقعاً کنایهآمیز است که اولین حضور اسپکتر در کمیکی به نام More Fun Comics (کمیکهای مفرح بیشتر) رقم خورد.
اسپکتر هر چیزی است الی مفرح. «خشن» صفتی مناسبتر برای این شخصیت است.
در طی سالها اسپکتر چندین میزبان را تسخیر کرده است، ولی همیشه یک چیز ثابت مانده است.
اسپکتر دنیا را بهشکل سفید و سیاه میبیند؛ در نظر او همیشه باید به ضربالمثل «چشم در برابر چشم» پایبند بود.
برای همین اسپکتر یک سری از منحرفترین، جنایتکارترین و عوضیترین اشخاص کرهی زمین را برای همیشه نابود کرد.
درک این شخصیت جنجالی برای لیگ عدالت سخت است.
اسپکتر روح واقعی خدا برای انتقام است، ولی لازمهی پذیرفتن این توصیف دربارهی او این است که به خدا اعتقاد داشته باشید.
در دنیایی که ابرقهرمانان دیسی در آن حضور دارند، گاهی درک مفهوم خدا سخت است.
بیشتر بخوانید : ۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک ، قسمت دوم