۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک ، قسمت دوم
۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک،قسمت دوم :
در قسمت اول از سری مقالات ابر قهرمانان (۱۰۰ ابر قهرمان کمیک بوک، قسمت اول) به معرفی ۳۰ ابر قهرمان کمیک بوک ها پرداختیم.
اکنون با معرفی ۴۰ عدد میانی از ۱۰۰ ابر قهرمان در خدمت شما هستیم.
۶۹. اسکات پیلگریم (Scott Pilgrim)
اولین حضور: Scott Pilgrim Volume 1 (July 2004) .
اسکات پیلگریم ابر قهرمانی مخصوص همهی گیکهای بازیهای ویدئویی است.
او ترجیح میدهد کل روز را صرف تجربهی بازیهای میکرو (NES) و ترانهسازی برای گروه موسیقیاش ( Bob-Omb ) کند.
ولی روزی که او رامونا فلاورز (Ramona Flowers) را ملاقات کرد مسیر زندگیاش عوض شد.
دلیل علاقهی ما به اسکات پیلگریم این است که علاوه بر اینکه نردی واقعی است که بهشکلی حماسی با شروران میجنگد،
او در طول کمیک اسکات پیلگریم قوس داستانی دراماتیکی را پشتسر گذاشت.
ماموریت او علاوه بر به دست آوردن دل رامونا، این بود که رشد کند و به شخصی بهتر تبدیل شود.
۶۸. مشتآهنی (Iron Fist)
اولین حضور: Marvel Premiere (May 1974) .
در جهان مارول، استاد بودن در حوزهی هنرهای رزمی به خودی خود یک ابرقدرت به حساب میآید .
و هیچکس بهاندازهی مشتآهنی در استفاده از هنرهای رزمی استاد نیست.
این ابر قهرمان از راه مشت راستش قدرت اژدهایی به نام شو-لائو نامیرا (Shou-Lao the Undying) را منتقل میکند.
با وجود مهارت بالا و ثروت زیاد، دنی رند (Danny Rand) عمر خود را صرف مبارزه در راه راستی و کمک به دیگران کرده است.
داستان او طی سالهای اخیر بسیار غنیتر شده است، چون نویسندگان مارول میراث مشتآهنی را بسیار گستردهتر کردهاند.
۶۷. هنک پیم – مرد مورچهای (Hank Pym – Ant-Man)
اولین حضور: Tales to Astonish (Jan. 1962) .
هنک پیم از زمان اولین حضورش در سال ۱۹۶۲ با بحران هویتی مواجه بوده است.
در ابتدا پیم کار خود را بهعنوان مرد مورچهای شروع کرد، چون ذرهی جدیدی را کشف کرد که به او اجازه میداد اندازهی یک مورچه شود.
پس از اینکه او به عضویت انتقامجویان درآمد، هر چند وقت یک بار هویت ابر قهرمانی خود را تغییر میداد،
مثل معادل ابر قهرمانی کمدین دینا کاروی (Dana Carvey).
همچنین پیم در طول عمرش یک سری تصمیم… سوالبرانگیز گرفته است.
اول از همه، او مسئول به وجود آمدن اولتران (Ultron)، یکی از بزرگترین دشمنان انتقام جویان شد.
او همسرش جنت ون داین (Janet Van Dyne) را کتک زد.
اینها جزو بهترین اعمال کارنامهی کاری او نبودند.
با این حال، هنک پیم کسی است که خیر بشریت را میخواهد. ولی پیم هم مثل بهترین ابر قهرمانان مارول عاری از اشکال نیست.
فقط مشکل اینجاست که اشکالات او باعث ایجاد رباتهایی میشوند که گوشت ما را میکنند،
خون ما را میمکند و تا ابد ما را به بردگی میگیرند. با تمام این تفاسیر، پیم در وضعیت بدی به سر نمیبرد.
۶۶. زن نامرئی (Invisible Woman)
اولین حضور: Fantastic Four (Nov. 1961) .
چهار شگفتانگیز نمونهی بارز خانوادهای نا به سامان هستند و به یک نفر نیاز دارند تا آنها را کنار هم نگه دارد.
آن شخص معمولاً سوزان ریچاردز (Susan Richards) است.
او بهلطف کنترلی که روی میدانهای نیرو دارد، احتمالاً قدرتمندترین عضو این گروه ابر قهرمانی است.
اما در کنار قدرتمند بودن، او عاقلترین عضو گروه نیز به حساب میآید.
او بارها اعضای خانوادهاش را از دردسر نجات داده است.
پس از مرگ مشعل انسانی (Human Torch) و تاثیر ناگواری که این اتفاق روی گروه به جا گذاشت،
همه برای حفظ کردن هستهی گروه روی این ابر قهرمان حساب میکنند.
۶۵. گمبیت (Gambit)
اولین حضور: The Uncanny X-Men (Aug. 1990) .
در آغاز دههی نود، تعدادی از کارکنان مارول به این نتیجه رسیدند که یک ابر قهرمان خفن تکرو برای مردان ایکس کافی نیست.
برای همین گمبیت به این دنیا اضافه شد تا مکملی برای وولورین باشد.
در نظر عدهای، گمبیت همیشه عضوی اضافی در تیم بوده است، ولی تعدادی از طرفداران عاشق جذبه، خونسردی و گذشتهی تاریک او شدند.
گمبیت دقیقاً آن تیپ مرد دردکشیدهای است که طرفداران مردان ایکس عاشق خواندن دربارهاش هستند.
و حضور مداوم او در سریالها، فیلمها و بازیهای مردان ایکس مدرکی دال بر بزرگی او بین اعضای گروه است.
۶۴. اتم (The Atom)
اولین حضور: Showcase (Oct. 1961) .
از بین تمام ابر قهرمانان، دکتر ری پالمر (Ray Palmer) جزو نبوغآمیزترین مردان دردکشیدهای است که میتوان تصور کرد.
ولی پالمر در عین نیاز مبرم خود برای عدالتخواهی، همیشه موفق شده تا از تمام اتفاقات وحشتناکی که تجربه کرده .
من جمله قتل سو دیبنی (Sue Dibny) به دست همسرش جین – سربلند بیرون بیاید.
نهتنها پالمر یکی از بزرگترین ذهنها را در جهان دیسی دارد (او با رید ریچاردز (Reed Richards) باهوش در جهان مارول قابلمقایسه است)،
بلکه موفق شد تا با استفاده از اجزای سازندهی ستارهی کوتولهی سفید (White Dwarf) یک دستگاه کوچککننده بسازد.
این دستگاه نهتنها جان او را در جریان ماموریت اکتشاف غار نجات داد، بلکه الهامبخش ری شد تا به یک ابر قهرمان تبدیل شود.
میدانید، چون وقتی برخی از قسمتهای بدنتان کوچک میشوند، ایگویتان بزرگتر میشود… یا همچین چیزی. حداقل ری پالمر اینجوری است.
۶۳. بلید (Blade)
اولین حضور: Tomb of Dracula (July 1973).
مارول تاریخچهی غنیای از داستانهای هیولامحور دارد.
بلید نمادینترین ابر قهرمانی است که از دل آن دوره زاده شد.
این شکارچی خونآشام تمام نقاطقوت دشمنانش را دارد، ولی هیچکدام از نقاطضعفشان را ندارد و زندگی خود را صرف نابود کردنشان کرده است.
بلید بیشتر از هر ابر قهرمان دیگری در مارول محبوبیت خود را مدیون اقتباس سینماییاش است.
با اینکه نویسندگان مارول در تقلا هستند تا به این ابر قهرمان صدایی مستقل از تصویرسازیاش در فیلم به تصویر بکشند،
بلید موفق شده در کمیکهایی چون کاپیتان بریتانیا و Mi:13 جا پای خود را تثبیت کند.
۶۲. دشیل بدهورس (Dashiell Bad Horse)
اولین حضور: Scalped (Mar. 2007).
تمام چیزی که افسر بدهورس در اختیار دارد، یک نانچاک و یک عالمه راز است.
دشیل ابر قهرمان پوستسرکندهشده (Scalped)، اثر جیسون آرون (Jason Aaron) است.
دش شخصیت اصلی یک داستان نوآر است که در جادهی رستگاری قدم گذاشته، جادهای که از کنار رز (The Rez) میگذرد.
رز مکانی است که آغشته به گناه و فساد است.
دش دائماً بین مافوقهایش در افبیآی و یک ارباب جنایت به نام کلاغ سرخ (Red Crow) در نوسان است،
از این نظر که میخواهد به تشکیلات کلاغ سرخ نفوذ کند و در عین حال برایش سوال ایجاد شده که تا چه حد میتواند به اف بی آی اعتماد کند.
او در یک قدمی درست کردن وضعیت خود قرار دارد، تا اینکه مادرش خودش را به کشتن میدهد.
نجات دادن روح خود و حل کردن معمای مرگ مادرش به دو دغدغه تبدیل میشوند که دش بدون آنها نمیتواند زندگی کند.
شیشه (مواد مخدر) و روابط جنسی و قتلهای بیرحمانه سر راه او قرار میگیرند،
ولی دش راز بزرگ خود را نگه میدارد و به ما نشان میدهد تا چه حد میتوان در تصویرسازی یک ضد ابر قهرمان شدتعمل به خرج داد .
و همچنان مخاطب را طرفدار او نگه داشت. حتی اگر معنی اش اجساد بیشتری باشد که باید پنهان نگه داشت…
۶۱. سوسک آبی (Blue Beetle)
اولین حضور: Captain Atom (Nov. 1966).
لازم نیست هر ابر قهرمان استاد مبارزه و جنگجویی مادرزاد باشد.
هوش سرشار نیز میتواند بسیار موثر واقع شود.
تد کورد (Ted Kord) مشهورترین ابر قهرمانی است که لباس سوسک آبی را به تن کرده است.
و وقتی دیسی در دههی هشتاد حقوق این شخصیت را خرید، او شخصیتی بود که این لباس را به تن داشت.
هوش او، ادا اطفارهای طنزآمیز او، شراکت دلگرمکنندهی او با بوستر گولد (Booster Gold) ،
و فداکاری شجاعانهی او در جریان زمینهسازی داستانی برای بحران بیانتها (Infinite Crisis) همه میراث سوسک آبی را تثبیت کردند.
۶۰. فون بون (Fone Bone)
اولین حضور: Thorn: Tales From The Lantern (Sept. 1983).
اگر بخواهیم به اثری لقب «ارباب حلقههای دنیای کمیک» بدهیم، آن اثر بون، اثر جف اسمیث (Jeff Smith) خواهد بود.
با توجه به اینکه هر سفر حماسی به فرودوی خود نیاز دارد، فون بون کسی است که این مقام را پر میکند.
این ساکن خوشقلب و شجاع بونویل (Boneville) در کنار فونی بون (Phoney Bone) حقهباز و اسمایلی بون (Smiley Bone) خنگ،
بدونشک ابر قهرمان داستان است.
ذات خالصانهی او و عشق یکطرفهای که برای متحدش ثورن (Thorn) حس میکند، باعث شده او به قلب و روح این کمیک خیال انگیز تبدیل شود.
۵۹. بوستر گولد (Booster Gold)
اولین حضور: Booster Gold (Feb. 1986).
بوستر گولد در آغاز کارنامهی کاریاش فردی بیشعور بود.
این ابر قهرمان که قابلیت سفر در زمان دارد، تکنولوژی قرن ۲۵ را دزدید و سعی کرد با استفاده از آن در گذشته بهعنوان ابرقهرمان برای خود اسم و رسمی پیدا کند.
طولی نکشید که بوستر متوجه شد که ابر قهرمان بودن در داشتن تجهیزات خفن و اسپانسرهای شرکتی خلاصه نمیشود.
ولی ما این ابر قهرمان را دوست داریم، چون او تلاشی صادقانه انجام داده تا به مردی بهتر تبدیل شود.
شاید بقیهی ابر قهرمانهای دیسی نخواهند خیلی به او نزدیک شوند، ولی ما حقیقت را میدانیم: بوستر گولد عالی است.
۵۸. هیولا (Beast)
اولین حضور: X-Men (Sept. 1963).
هیولا یکی از پنج عضو اصلی مردان ایکس است و هنوز جزو پرطرفدارترینهاست.
ولی امروزه تقریباً آن میزان زمانی را که با مردان ایکس گذرانده، کنار اعضای انتقامجویان و بقیهی گروههای مارول نیز صرف کرده است.
هیولا در هر داستانی که حضور پیدا کند، به یکی از شخصیتهای باهوش و بذلهگوی آن تبدیل خواهد شد.
ولی شاید جذابیت واقعی شخصیت در این نهفته باشد که او از خود متنفر است و از ته دل میخواهد که زندگیای عادی عاری از تبعیض و تعصب داشته باشد.
هیولا نماد تمام تقلاهای جهش یافتگان در جهان مارول است.
۵۷. کنه (The Tick)
اولین حضور: The Tick (June 1988).
اگر دوست دارید ابر قهرمانی که دربارهاش میخوانید عجیبغریب باشد، احتمالاً هیچ ابرقهرمانی سورئالتر از کنه پیدا نمیکنید.
این ابر قهرمان تنومند و خوشلباس یکی از مدافعان بزرگ «شهر» (The City) است.
با این حال، او خیلی باهوش نیست و شاید حتی رسماً دیوانه باشد. وضعیت ذهنیاش هرچه که باشد،
ماجراجوییهای کنه بسیار دلپذیرند، چه در صفحات کمیک، چه در تلویزیون.
۵۶. هاوک من (Hawkman)
اولین حضور: Flash Comics (Jan. 1940).
هشدار: هیچگاه بهقصد مزاح به این مرد نگویید که شبیه به شاهزاده آدام (Prince Adam) با فتیش پرندهدوستی به نظر میرسد.
بدونشک صورتتان را خرد و خاکشیر خواهد کرد. این بهترین ویژگی هاوک من است.
او اعصاب ندارد.
او یکی از معدود اعضای لیگ عدالت است که در راه حق خونهای بسیاری خواهد ریخت و کد اخلاقی ابر قهرمانان پشیزی برایش ارزش ندارد!
داستان خاستگاه هاوک من شلختهتر از آن است که بازگویش کرد.
تعداد دگرگونیهای داستان خاستگاهی که برای او تعریف شده بسیار زیاد است.
در یکی از روایتها، او مردی به نام کارتر هال (Carter Hall) است که معادل احیاشدهی شاهزادهی مصری خوفو (Khufu) است.
که «فلز Nام» را کشف کرده، فلزی که به او اجازهی پرواز میدهد.
در روایتی دیگر او کاتار هول (Katar Hol) است، پلیسی اهل سیارهی تاناگار (Thanagar) که اهالی آن مردم پرندهنمایی شبیه به خودش هستند.
روایت او هرچه که باشد، قدرتهایش تقریباً یکسان باقی ماندهاند: قابلیت پرواز، تکان دادن یک گرز بزرگ طوریکه انگار تکهچوب است،
برخورداری از پشمسینهی حماسی (این هم یک ابر قهرمان است) و در کل خفن بودن به هر شکلی که فکرش را بکنید.
۵۵. جان استوارت – فانوس سبز (John Stewart – Green Lantern)
اولین حضور: Green Lantern (Dec. 1971).
جان استوارت یکی از اولین ابر قهرمانان سیاهپوست قدرتمند در کمیکهای دیسی بود.
استوارت بهخاطر دو عامل قابلتوجه است: یکی حلقهی قدرت سبز که روی یکی از انگشتهایش قرار دارد ،
و دیگری کارنامهی کاریاش بهعنوان یک مارین در ارتش آمریکا.
او کار خود را بهعنوان یکی از نیروهای کمکی هال جوردن (Hal Jordan) شروع کرد،
ولی در دههی ۸۰ نگهبانان جهان (The Guardians of the Universe) جان را فولتایم استخدام کردند.
متاسفانه پس از مرگ همسرش کاتما توی (Katma Tui)، زندگی جان در سرازیری قرار گرفت و او تا یکقدمی خودکشی هم رفت،
اما در نهایت موفق شد خودش را جمع و جور کند و به زندگی ادامه دهد.
این ابر قهرمان همچنان نقشی بزرگ و موثر در ارتش دارد.
و در همهجور خط داستانی، از Green Lantern: Rebirth گرفته تا Brightest Day، نقشی اساسی ایفا میکند.
حتی پس از بازگشت هال جوردن از مرگ هم جان استوارت برای مدتی طولانی فانوس سبز لیگ عدالت باقی ماند.
۵۴. الایجا اسنو (Elijah Snow)
اولین حضور: Planetary (Apr. 1999).
در نگاه اول، الایجا اسنو شبیه به بسیاری از شخصیتهای دیگر وارن الیس (Warren Ellis) به نظر میرسد.
او بذلهگو و بداخلاق است و در راه رسیدن به حقیقت حاضر است کمی خشونت به خرج دهد.
ولی عاملی که اسنو را از شخصیتهای دیگر الیس متمایز میکند، لذت سادهای است که او از عمل مکاشفه میبرد.
رهبر پلنتری (Planetary) عجیبترین مناظری را که کائنات برای عرضه دارد دیده است،
ولی او همچنان دنبال مناظر اعجابانگیز بیشتری است.
هر ابر قهرمانی که بتواند زیرشکم دراکولا را منجمد کند و با یک لگد آن را بشکند سزاوار تحسین بیانتهای ماست.
۵۳. باکی بارنز (Bucky Barnes)
اولین حضور: Captain America Comics (Mar. 1941).
بعد از رابین، باکی نمادینترین دستیار ابرقهرمان در عصر طلایی کمیک است.
مرگ ظاهری او در اواخر جنگ جهانی دوم نیز نقش کاتالیزوری را ایفا کرد که کاپیتان آمریکا را در کارنامهی کاریاش پیش راند.
اما بعداً معلوم شد که باکی نمرده بود و برای همین بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
باکی، پس از بازگشتش، لباس استاد سابقش را به تن کرد و در مقام کاپیتان آمریکای جدید با بیعدالتی مبارزه کرد.
با اینکه سپر کاپیتان آمریکا در دستان فرد جدیدی قرار گرفت، ولی میدانیم این دستان جدید متعلق به یکی از مهرههای اصلی در جهان مارول هستند.
۵۲. آکوامن (Aquaman)
اولین حضور: More Fun Comics (Nov. 1941).
آکوامن بیچاره. او بهخاطر قدرتهای ماهی محورش همیشه دست انداخته خواهد شد.
با این حال خوانندگان کمیک او را بهتر میشناسند.
کمیکخوانها آکوامن را بهعنوان فردی شرافتمند (و بسیار قدرتمند) میشناسند که برای همیشه بین دنیای زمین و دریا در نوسان است.
بهلطف سریالها و فیلمهایی که طی سالهای اخیر از او ساخته شده، اعتبار آکوامن تا حدی بهبود پیدا کرده.
و پس از احیا شدنش در خط داستانی تاریکترین شب (Blackest Night) قلههای جدیدی را در دنیای کمیک فتح کرد.
۵۱. پلنگ سیاه (Black Panther)
اولین حضور: Fantastic Four (July 1966).
پلنگ سیاه را میتوان بتمن جهان مارول خطاب کرد.
نه بهخاطر شباهت نیمرخشان، بلکه از این نظر که او هم مثل بتمن مردی بسیار کاربلد و با ارادهای پولادین است که او را به سمت بهترین شدن سوق میدهد.
پلنگ سیاه پادشاه انسانها، دانشمندی باهوش و جنگجویی بسیار ماهر است.
همچنین مدت زمانی را که بهعنوان یکی از اعضای انتقامجویان صرف کرد از او یک ابر قهرمان هم ساخته است.
همانطور که همیشه به خوانندگان یادآوری میشود، تچالا (T’Challa)، فارغ از تکنولوژی و منابعی که در اختیار دارد،
ابر قهرمانی قدرتمند است که تن دشمنانش را به لرزه میاندازد.
۵۰. کاپیتان مارول (Captain Marvel)
اولین حضور: Whiz Comics (Feb. 1940).
زمانی بود که حتی بتمن و سوپرمن هم نمیتوانستند خود را محبوبترین ابر قهرمانهای کمیک حساب کنند.
برای مدتی، این افتخار به کاپیتان مارول تعلق داشت.
خوانندگان کمیک با ایدهی پسری معمولی و یتیم که با گفتن یک واژهی جادویی به قدرتمندترین فرد میرای جهان تبدیل میشود ارتباط برقرار کردند.
حتی الویس پرسلی هم با پوشیدن لباسی روی سن از این ابرقهرمان تجلیلخاطر کرد.
اکنون زمانه عوض شده و ابر قهرمانهای دیگری محبوبیت پیدا کردهاند،
ولی کاپیتان مارول همیشه میراثی ماندگار از دورانی سادهتر باقی خواهد ماند.
۴۹. بری الن – فلش (Barry Allen – Flash)
اولین حضور: Showcase (Oct. 1956) .
بری الن، فلش همیشگی، در عصر نقرهای کمیک دارندهی قدرتی بود که امروزه با نام نیروی سرعت (Speed Force) شناخته میشود.
بری الن، در زندگی پیشین خود قبل از تبدیل شدن به دوندهی سرخ (Scarlet Speedster) دانشمند حوزهی پزشکی قانونی بود.
وقتی یک آذرخش به بطری مواد شیمیایی برخورد کرد و این مواد روی او ریخته شدند، او به سرعت فرابشری دسترسی پیدا کرد.
طولی نکشید که بری در لیگ عدالت آمریکا ترفیع درجه پیدا کرد و به یکی از اعضای اصلی آن تبدیل شد .
و با بسیاری از اعضای دیگر رابطهی دوستی برقرار کرد.
شاید بزرگترین درخشش قهرمانانهی او در خط داستانی بحرانهایی در زمینهای بیشمار (Crisis on Infinite Earths) اتفاق افتاد.
در این خط داستانی بری برای نابود کردن آنتی مانیتور (Anti-Monitor) خود را تسلیم «نیروی سرعت» کرد.
فداکاری او بیحاصل نبود، چون باعث شد این درگیری حماسی به پایان برسد.
از بین مرگ پرتعداد ابر قهرمانها، مرگ بری تاثیر عمیقی روی طرفداران گذاشت؛
تا اینکه دو دهه بعد، دیسی وسط خط داستانی بحران نهایی (Final Crisis) او را به زندگی برگرداند.
حتی با وجود غیبت ۲۰ سالهاش هم بری بهترین فلش شناخته میشد.
جهان دیسی آرمانهای او را در مرکز توجه قرار داد و همهی اعضای لیگ عدالت تا بههنگام ظهور دوبارهی او از داخل «نیروی سرعت» دائماً به او اشاره میکردند.
از موقع بازگشتش، بری دوباره به مهمترین فلش جهان دیسی تبدیل شده است.
و راه را برای انتشار فلشپوینت، اولین خط داستانی با محوریت فلش باز کرد.
۴۸. میچل هاندرد (Mitchell Hundred)
اولین حضور: Ex Machina (Aug. 2004) .
بهتر است میچل «ماشین بزرگ» هاندرد (Mitchel “The Great Machine” Hundred) را در کنار مایکل کورلئونه و دارث ویدر قرار دهید،
چون مشاهدهی سقوط او از عرش به فرش فوقالعاده لذتبخش بوده است.
او ستارهی اکس ماکینا (Ex Machina) کمیک حماسی برایان کی. وان (Brian K. Vaughan) و تونی هریس (Tony Harris) است.
و قابلیت منحصر بفرد او این است که میتواند با ماشینها صحبت کند.
طولی نکشید که او به قهرمان شهر نیویورک تبدیل شد و موفق شد برج دوم مرکز تجارت جهانی (World Trade Center) را در یازده سپتامبر نجات دهد.
پس از رها کردن هویت ابر قهرمانی خود، هاندرد بهعنوان شهردار شهر نیویورک برگزیده شد.
در این جایگاه، ما میبینیم که او چطور تعداد زیادی بحران سیاسی را حل و در آن واحد راز پشت قدرتهایش را کشف میکند.
در داستانی که دربارهی هاندرد و شخصیتهای دور و برش تعریف میشود،
ما شاهد اخلاقیات خاکستری، ابهام اخلاقی و کارهای محیرالوقوعی که از یک انسان سر میزند تا از رازهایش دفاع کند، بودیم.
هاندرد روزهایش را صرف این میکند تا جلوی تبدیل شدن خودش به مردی را بگیرد که میداند باید به آن تبدیل شود تا به چیزهایی که میخواهد برسد.
اغلب بزرگترین ابر قهرمانان جزو پراشکالترینها هستند.
به خاطر این اشکالات شخصیتی است که میتوانیم با میچل هم ذاتپنداری کنیم.
او نماد بهترین و بدترین جنبههای بشریت و تقلای ابدی ما برای پیدا کردن تعادل بین این دو جنبه از وجودمان است.
۴۷. کیتی پراید (Kitty Pryde)
اولین حضور: The Uncanny X-Men (Jan. 1980).
یکی از تکنیکهای قصهگویی مفید برای نویسندگان داستانهای مردان ایکس این بوده که اعضای نوجوان جدید گروه را به داستان معرفی کنند.
تا تضادشان را با اعضای باتجربهتر گروه نشان دهند.
کیتی پراید وقتی برای اولین بار حضور پیدا کرد، سطح استاندارد جدیدی تعیین کرد و تاکنون هم هیچ شخصیتی موفق نشده از او پیشی بگیرد.
طرفداران طی سالها شاهد تبدیل شدن کیتی از عضوی بیتجربه به یکی از اعضای کارکشتهی مردان ایکس بودهاند.
در انتهای سری Astonishing X-Men به قلم جاس ودون (Joss Whedon)، او خود را فدا کرد،
ولی بعد طرفداران بهترین هدیه را دریافت کردند؛ او برگشت.
۴۶. مشعل انسانی (Human Torch)
اولین حضور: Fantastic Four (Nov. 1961) .
اگر فرض را بر این بگیریم که زندگی برای ابر قهرمانها دشوار است،
آثار این دشواری بهندرت در چهرهی جانی استورم (Johnny Storm) دیده میشدند.
مشعل انسانی که جوانترین عضو چهار شگفتانگیز است، همیشه از جایگاه خود بهعنوان یک سلبریتی نهایت لذت را برد.
ولی در بسیاری از ماجراجوییهایش با چهار شگفتانگیز، و همچنین ماجراجوییهاش با دوست/رقیب خود مرد عنکبوتی،ابر قهرمان بودن خود را ثابت کرد.
در نهایت بزرگترین چالش سر راه جانی این بود که به بلوغ فکری و شخصیتی برسد و به این سوال جواب دهد: ارزشاش در زندگی چه بود؟
وقتی او جان خود را فدا کرد تا بقیهی اعضای خانواده را نجات دهد، جواب سوال را پیدا کرد.
یک قهرمان نمیتواند مرگی بهتر از مرگ مشعل انسانی آرزو کند.
۴۵. اسپایدر جروسلم (Spider Jerusalem)
اولین حضور: Transmetropolitan (Sept. 1997).
اگر هانتر اس تامپسون (Hunter S. Thompson) به آیندهای دیوانهوار و اشباع از تکنولوژی منتقل میشد،
نتیجهی حاصلشده شخصیتی تو مایههای اسپایدر جروسلم از آب درمیآمد.
ستارهی کمیک ترنس متروپولیتن با گزارشهای کوبنده و غرزنیهای پرطول و تفسیرش دربارهی اصرافهای متعدد جامعهی آینده ،
سبک روزنامهنگاری گونزو (Gonzo Journalism) را زنده نگه داشته است.
اسپایدر که کمی دیوانه است و به همهجور مادهی مخدر اعتیاد دارد، دقیقاً الگوی مناسبی برای کودکان نیست.
ولی در طی عمر طولانی مجموعه، خوانندگان به مرور با اسپایدر جروسلم واقعی آشنا شدند و از پیروزی نهایی او خوشحال شدند.
هر از گاهی شایعاتی مبنی بر انتشار محتوای جدید در سری به گوش میرسد، و این شایعات همیشه ما را هیجانزده میکند.
۴۴. هاوکآی (Hakweye)
اولین حضور: Tales of Suspense (Sept. 1964).
فقط نوع خاصی از ابر قهرمان میتواند با لباسی آبی و بنفش در زمین مبارزه راه بیفتد و فقط با تیر و کمان با شرورهای مرگبار بجنگد.
فقط مردی چون هاوکآی میتواند از پس چنین کاری بربیاید.
کارنامهی کاری این تیرانداز بشاش از اجراکنندهی سیرک تا مجرم خواستهشده و یکی از اعضای انتقامجویان متغیر بوده است.
او بیشتر از بقیه ارزش رستگاری و شانس دوباره را درک میکند. پس از مرگ موقت و گرایش موقتیاش به تاریکی،
هاوکآی دوباره به همان تیرانداز باحالی که همه میشناسیم و دوستش داریم تبدیل شد.
۴۳. آدمکش مریخی (Martian Manhunter)
اولین حضور: Detective Comics (Nov. 1955).
قدرتهای سوپرمن را با تلهپاتی، دورجنبانی (Telekinesis)، نامرئی شدن،
قابلیت تغییر شکل و عطش سیریناپذیر برای چوکو (که معادل بیسکوییت سیاه و سفید اورئوز (Oreos) در جهان دیسی است) ترکیب کنید.
و نتیجهی حاصلشده جئون جئونز (J’onn J’onzz)، آدمکش مریخی خواهد بود.
شاید جئون جئونز بیشتر از هر شخصیت دیگری در دنیای کمیک سزاوار توجه بیشتری باشد.
نهتنها سوپرمن او را قدرتمندترین موجود کائنات نامیده است، بلکه او نقشی محوری در نظم و ترتیب دادن به لیگ عدالت در میدان مبارزه دارد.
بهلطف قابلیت تلهپاتی منحصربفردش او نقش مرکز ارتباطاتی تیم را ایفا میکند.
با اینکه رگ و ریشهی جئونز به مریخ برمیگردد – او طی آزمایشی که دکتر اردل (Dr. Erdel) ترتیب داده بود،
بهاشتباه به زمین تلهپورت شد – ولی او زمین را بهعنوان خانهی خود انتخاب کرده است.
او یکی از عاقلترین اعضای جهان دیسی است و شخص (بخوانید مریخی) فوق العادهای است برای اینکه در میدان نبرد کنار خود داشته باشید.
۴۲. طوفان (Storm)
اولین حضور: Giant-Size X-Men (May 1975).
استورم قابلیت دستکاری و در اختیار گرفتن آبوهوا را دارد و به همین خاطر یکی از قدرتمندترین جهشیافتههای زمین است.
ولی چنین قدرتی هزینهای سنگین به دنبال دارد. طوفان هر روز از زندگیاش را در احتیاط مطلق به سر میبرد.
اگر استرس او کمی از حد طبیعی بیشتر شود، نتیجهی حاصلشده ممکن است برای اطرافیان او مرگبار باشد.
طرفداران طوفان را به چشم دزد، مبارز عضوی از مردان ایکس و حتی ملکه میبینند.
در همهی این حالتها، او یکی از قابلدرکترین و انسانیترین ابر قهرمانهای جهشیافته باقی مانده است.
۴۱. موجسوار نقرهای (Silver Surfer)
اولین حضور: Fantastic Four (Mar. 1966).
چهکسی است که دوست نداشته باشد سوار تختهی موجسواری شود،
در کائنات جولان دهد و تمام آنچه را که جهان برای عرضه دارد از نزدیک تماشا کند؟
پس از گوست رایدر، موجسوار نقرهای باحالترین وسیلهی نقلیه را دارد، ولی قدرتهای موجسوار نقرهای باری سنگین روی دوش او گذاشتهاند.
برای اینکه نورین راد (Norrin Radd) سیارهی خود را از گرسنگی گالاکتوس (Galactus) نجات دهد،
موافقت کرد تا به قاصد او تبدیل شود.
اکنون راد در کائتات جولان میدهد و به دنبال زندگی و تمدنهای جدید میگردد…
تا اربابش آنها را قورت دهد. موجسوار نقره ای حقیقتاً مرد تنهایی است.
۴۰. رید ریچاردز (Reed Richards)
اولین حضور: Fantastic Four (Nov. 1961).
آقای شگفتانگیز (Mr. Fantastic) جزو باهوشترین شخصیتهای جهان مارول است.
و این بیانیه حتی پیش از اینکه پرتوهای کیهانی به او قدرتهای فوقالعاده عطا کنند نیز صدق میکرد.
این دانشمند نابغه چهار شگفتانگیز را در ماجراجوییها و اکتشافهایشان رهبری میکند.
درست است که علاقهی دیوانهوار او به علم گاهی به ضرر خانوادهاش تمام میشود،
ولی بهندرت میتوانید ابر قهرمانی مهربانتر و شرافتمندانهتر پیدا کنید.
۳۹. سایکلاپس (Cyclops)
اولین حضور: X-Men (Sept. 1963) .
سایکلاپس اولین عضو مردان ایکس به رهبری پروفسور خاویر (Xavier) بود و از همان ابتدا وظیفهی رهبریشان را در میدان مبارزه بر عهده داشت.
البته سایکلاپس شاید نتواند از لحاظ پرطرفدار بودن با امثال وولورین رقابت کند. دلیلش هم شخصیت عبوس و جدی اوست.
ولی همچنان که سایکلاپس رهبری مردان ایکس را بر عهده گرفت، شخصیت او دچار تحولاتی بزرگ شد.
پس از این تحول، شخصیت او پیچیدهتر و قابلهمذاتپنداریتر شد و سرنوشت کل جهشیافتگان در دستان او قرار گرفت.
سوال مهمی که باید دربارهی او پرسید این بود: آیا این قدرت زیاد قرار است او را به چارلز خاویر بعدی تبدیل کند، یا مگنیتوی بعدی؟
۳۸. دکتر استرنج (Dr. Strange)
اولین حضور: Strange Tales (July 1963).
جهان مارول همانقدر که قلمروی علم و تکنولوژی است، قلمروی جادو نیز هست.
هیچ ابر قهرمانی بهاندازهی دکتر استرنج با جنبههای جادویی جهان مارول آشنایی ندارد.
استرنج یکی دیگر از قهرمانهای کلاسیکی است که در عصر نقرهای مارول زاده شد.
او هیچگاه نتوانست بهاندازهی مرد عنکبوتی یا کاپیتان آمریکا فروش کمیکی با محوریت خودش را تضمین کند،
ولی استرنج یکی از ستونهای مهم جامعهی ابرقهرمانی مارول باقی مانده است.
احتمالاً در آن زمان که دکتر استرنج خلق شد، هیچکس فکرش را نمیکرد دو فیلم پرخرج و موفق هالیوودی دربارهی او ساخته شود.
۳۷. زاغ (The Crow)
اولین حضور: Caliber Presents (January 1989).
کمیک زاغ، اثر جیمز اوبار (James O’Barr) شاهکاری گوتیک است.
این داستان دربارهی روحی گمشده است که از مرگ به زندگی برمیگردد تا انتقام مرگ معشوقهاش را بگیرد.
و همانقدر که انتظار دارید، از لحاظ احساسی عمیق و وحشتناک است .
و جذابیت آن تا حد زیادی به جذابیت اریک دریون (Eric Draven)، «زاغ»ی که در عنوان کمیک اصلی به آن اشاره شده برمیگردد.
اریک طرفدار عدالت شاعرانه است و وقتی که مشغول کشتن معتادها و جنایتکارانی است که او و نامزدش را با بیرحمی کشتند،
این عدالت شاعرانه را بهعینه میبینید.
زاغ یکی از خشنترین ابر قهرمانهای این فهرست است، ولی خشونت او قابلتوجیه است.
بلاهایی که سر او و نامزدش آمد آنقدر زنندهاند که چارهای نداریم جز اینکه با اریک هم ذات پنداری کنیم.
شاعرانگی نهفته در انتقامگیری او، چه بهصورت استعاری و چه به صورت تحتاللفظی، باعث میشود که سفری را که پشتسر میگذارد بهتر درک کنیم.
۳۶. اسپاون (Spawn)
اولین حضور: Spawn (May 1992).
اسپاون نمادینترین ابرقهرمان انتشارات ایمج است که تاد مکفارلان (Todd McFarlane) نویسنده/طراح اصلی اوست.
این قهرمان، که به معنای واقعی کلمه از جنس جهنم است،
در ابتدا فردی به نام آلبرت سیمونز (Albert Simmons) بود که یکی از سربازهای بااستعداد ارتش آمریکا بود .
و در نهایت بهعنوان یکی از کارکنان CIA ترفیع درجه پیدا کرد. در طی فعالیتش در سیآیای، بهترین دوست سیمونز او را به قتل رساند.
در جهنم، سیمونز با شیطان معامله کرد و موافقت کرد تا در صورتی که بتواند همسرش را برای آخرین بار ببیند،
به یکی از زادههای جهنمی تبدیل شود و به اربابی جهنمی به نام مالهبولگیا (Malebolgia) خدمت کند.
اما سیمونز متوجه شد که همسرش با بهترین دوستش ازدواج کرده و دارد بچهی او را به دنیا میآورد.
پس از پی بردن به این حقیقت، او بهطور کامل خود را وقف مالهبولگیا کرد و سرنوشت خود را بهعنوان اسپاون، یک ضد قهرمان، پذیرفت.
در طی سالها، اسپاون بیشتر کارهای خوب انجام داده تا کارهای پلید، برای همین به این فهرست، که به ابر قهرمان ها اختصاص دارد، راه پیدا کرد.
۳۵. قاضی درد (Judge Dredd)
اولین حضور: ۲۰۰۰ AD (1977).
قاضی درد خود قانون است، و بهتر است این را یادتان باشد.
شاید آمریکاییها درد را از فیلم نهچندان خوب قاضی درد در دههی ۹۰، با بازی سیلوستر استالونه، به یاد داشته باشند،
ولی خارج از آمریکا قاضی درد یکی از پرطرفدارترین قهرمانهای کمیک است.
ماجراجوییهای درد بهعنوان قاضی، هیئت منصفه و جلاد در آیندهای تاریک در صفحات کمیک بریتانیایی دو هزار پس از میلاد تعریف شدند .
و فیلم درد (۲۰۱۲) بهمراتب بهتر از فیلم استالونه توانست حق مطلب را دربارهی این شخصیت ادا کند.
۳۴. جسی کاستر (Jesse Custer)
اولین حضور: Preacher (Apr. 1995).
جسی کاستر، موعظهگر سابق، صدایی مقدس دارد که با آن میتواند هرکسی را کنترل کند.
او با این قدرت چهکار میکند؟ او دنبال خدا میگردد و او را مجبور میکند بابت رها کردن مخلوقاتش جواب پس دهد.
غیر از این، کاستر مردی دائمالخمر و دزد است که مشکلات خانوادگی اساسی دارد.
با تمام این تفاسیر، او یکی از اخلاقگراترین و شریفترین ابر قهرمانهای کمیک است.
ماموریت کاستر طولانی و سخت بود، ولی خوانندگان هیچگاه از هواداری از او دست برنداشتند.
۳۳. نیک فیوری (Nick Fury)
اولین حضور: Sgt Fury (May 1963).
هیچکس جاسوس بازی را بهتر از نیک فیوری بلد نیست.
این ابر قهرمان آبدیده از گذشتهی دور جزو دستهای پشتپردهی جهان مارول بوده و عمر نفوذ او از عمر پیدایش برخی از قهرمانهای فعلی بیشتر است.
فیوری کارنامهی کاری خود را بهعنوان سربازی در جنگ جهانی دوم شروع کرد.
سپس ترفیع درجه پیدا کرد و به یکی از ماموران عالیرتبهی سازمان شیلد (S.H.I.E.L.D.) و سپس رییس خود شیلد تبدیل شد.
این سرباز کارکشته پس از شیلد نیز به نبرد خود ادامه داد.
سوال اینجاست که آیا در آخر برای او چیزی باقی میماند تا برایش بجنگد یا نه.
۳۲. تیم دریک – رابین (Tim Drake – Robin)
اولین حضور: Batman (Aug. 1989).
شاید تیم دریک رابین اصلی نباشد، ولی اگر از یکی از طرفداران آگاه کمیک بپرسید، به احتمال زیاد تیم دریک دگرگونی موردعلاقهی او از این شخصیت خواهد بود.
دلیلش هم ساده است. تیم دریک شخصیت رابین را به شخصیتی فراتر از «ضمیمهی بتمن» تبدیل کرده است.
همچنین او نسبت به معادلهای پیشین رابین هم متمایز است، چون کار با کامپیوترها را بهتر بلد است و مهارتهای استنباطی بهتری دارد.
از بین تمام رابینها، تیم دریک بیشتر از بقیه به استادش شباهت دارد.
در طی سالها، دریک یکی از اعضا و رهبر تایتانهای نوجوان (Teen Titans) و یانگ جاستیس (Young Justice) بوده است.
همچنین از جایی به بعد او هویت رابین را رها کرد تا به شخصیت بالغتر و تاریکتری به نام رابین سرخ (Red Robin) تبدیل شود.
ولی تیم دریک هر لباسی که به تن کند، در نهایت هدفی یکسان دارد: عدالت.
حتی اگر دیگر هیچگاه لباس رابین را به تن نکند، تیم ثابت کرده که میتواند خارج از سایهی رییس بداخلاق اش گلیمش را از آب بیرون بکشد.
۳۱. ددپول (Deadpool)
اولین حضور: The New Mutants (Feb. 1991).
خیلی سخت شخصیت کمیکبوکیای را که میداند شخصیت کمیک بوکی است دوست نداشت.
مغز ددپول از ارجاعات فرهنگ عامه اشباع شده و او از هر فرصتی برای شکستن دیوار چهارم استفاده میکند.
این ویژگیهای او باعث شدهاند که ددپول همیشه طرفداران خاص خود را داشته باشد.
ولی این مزدور تیززبان (اشاره به لقب Merc With a Mouth) از عمق برخوردار است.
طنز او سپری دفاعی است که از مردی بسیار غمگین و تنها دفاع میکند.
ددپول همیشه بهنوعی دنبال مهر تاییدی است که ابر قهرمان بودن برای او فراهم میکند.
طرفداران او نیز همیشه در کمال میل حاضرند ماجراجوییهای او را دنبال کنند.
۳۰. گرین آرو (Green Arrow)
اولین حضور: The New Mutants (Feb. 1991).
با وجود اینکه گرین آرو (اولیور کویین) ترکیبی از رابین هود و بروس وین است، موفق شده در جهان دیسی اسم و رسمی برای خود پیدا کند.
شاید بهخاطر نظرات سیاسی و حقههای تیراندازی اولیور است که او در مقایسه با بقیهی ابر قهرمان های شبیه به خودش متمایز به نظر میرسد.
شاید هم دلیل دیگر این باشد که او با قناری سیاه (Black Canary) سر و سری داشته است؛
مسلماً این هم جزو اتفاقاتی است که ابر قهرمانها در جهان دیسی دربارهاش غیبت میکنند.
نظرات جنجالی کویین به دنیای سیاست محدود نمیشوند.
کویین در چند موقعیت ابراز کرده که همکارهایش زیادی به ابرشرورها آسان میگیرند و این موجودات مریض باید بهسختی مجازات شوند؛
او حتی مجازات مرگ را هم پیشنهاد داده است.
ولی شاید بزرگترین سهم گرین آرو در رشد ابر قهرمانان این باشد که او نمایندهی شخصیتی است که واقعاً از آگاهی اجتماعی برخوردار است.
در دههی ۷۰ داستانی تعریف شد که در آن گرین آرو و فانوس سبز تلاش کردند،
تا به خوانندگان دربارهی خطرهای مربوط به اعتیاد، نژادپرستی، آلودگی، فساد و… آگاهی برسانند.
برای شخصیتی که در دنیای ابر قهرمان های شنلپوش زندگی میکند و در آن تنها راهحل برای مشکلات این است که مشتی حوالهی صورت آدمبدها کرد،
چنین سطح آگاهیای بسیار قابلتوجه است.
ادامه دارد…