۱۰۰ ابر قهرمان کمیک‌ بوک ، قسمت سوم

۱۰۰ ابر قهرمان کمیک‌ بوک ، قسمت سوم :

در مقاله ی اول و دوم ۱۰۰ ابر قهرمان کمیک‌ بوک به معرفی ۷۰ ابر قهرمان کمیک‌ بوک ها پرداختیم.

اکنون با معرفی ۳۰ عدد پایانی از ۱۰۰ ابر قهرمان کمیک‌ بوک در خدمت شما هستیم.

 

۲۹. جان کنستانتین (John Constantine)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Saga of Swamp Thing  (June 1985).

وقتی صحبت از قدرت‌های جادویی بین قهرمان‌های دی‌سی در میان است،

جان کنستانتین جایی در پایین فهرست قرار دارد. ولی او موفق شده به‌لطف ترکیبی از حیله‌گری،

حقه‌بازی و جذابیت رفتاری با وحشتناک‌ترین نیروهای جهنم مبارزه کند و زنده بماند تا قصه‌اش را تعریف کند.

کنستانتین یکی از نتایج حاصل‌شده از دوره‌ی محبوبیت پانک‌راک و انگلستان مارگارت تاچری است.

او آدم خوش‌اخلاقی نیست و آنقدر می‌نوشد و سیگار می‌کشد که انگار فردایی در کار نیست.

همچنین به نظر می‌رسد تاوان اشتباهاتش در زمینه‌ی جادو را همیشه دوستانش پس می‌دهند.

با این حال، این جادوگر بداخلاق آنقدر دوست‌داشتنی است که نمی‌توان حس دیگری جز دوست داشتن به او داشت.

۲۸. هیولای مرداب (Swamp Thing)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Swamp Thing  (Nov. 1972) .

در سال ۲۰۱۱ هیولای مرداب در خط داستانی روشن‌ترین روز (Brightest Day) با عنوان «آواتار تاریک» (Dark Avatar) به جهان اصلی دی‌سی برگشت.

می‌دانم دارید چه فکری می‌کنید: این اسم خیلی «قهرمانانه» به نظر نمی‌رسد.

خب، حق با شماست، ولی خب نکته‌ای که باید در نظر داشته باشید این است که پیش‌زمینه‌ی داستانی او پیچیده‌تر از «هیولای مرداب» بودن است.

به‌طور ساده، هیولای مرداب تجسمی از عناصر طبیعی است که «فکر می‌کند» یک شخص است.

اساساً مرداب خاطرات و شخصیت الک هالند (Alec Holland) (در کنار بسیاری از اشخاص دیگر) را گرفت و آن‌ها را به تحرک درآورد،

طوری‌که انگار هیولای مرداب واقعاً آن اشخاص است.

مسلماً این هیولا در حدی باهوش نیست که متوجه گیاهان سبز دور بدنش و بوی بدی بشود که از بدنش ساطع می‌شود.

اینجاست که به بحث قهرمان بودن هیولای مرداب برمی‌گردیم.

با این‌که هیولای مرداب به‌عنوان «آواتار تاریک» شناخته شد، الک هالند به‌عنوان آخرین ناجی زمین به خط داستانی روشن‌ترین روز برگشته است.

ظاهراً هیولای مرداب قرار است درسی سخت درباره‌ی تقلید کردن یاد بگیرد.

ولی با توجه به این‌که هیولای مرداب فکر می‌کند که الک هالند – یا همان ناجی زمین –  است،

با توسل به استدلال استنباطی می‌گوییم که هیولای مرداب در کل آدم‌خوبه‌ی قصه است.

در واقع او دغدغه‌ی حفظ محیط‌زیست را دارد و نه‌تنها از منزلگاه خود در مرداب، بلکه به‌طور کلی از محیط‌زیست حفاظت می‌کند.

می‌دانیم که این روزها حفاظت از محیط‌زیست دغدغه‌ی خیلی‌هاست.

همین موضوع باعث شده که هیولای مرداب بیشتر از هر موقع دیگری ‌به‌روز باشد!

 

۲۷. پانیشر (Punisher)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Amazing Spider-Man (Feb. 1974).

ابرقهرمان‌ها آدمکش نیستند.

ولی پانیشر ابرقهرمان نیست.

فرنک کسل (Frank Castle) سال‌های طولانی را صرف مجازات کردن خلافکاران در راستای انتقام گرفتن بابت مرگ خانواده‌اش کرده است.

نشان جمجمه‌ی روی پیراهن او در دنیای زیرزمین باعث ایجاد ترس و وحشت می‌شود.

ولی جذابیت پانیشر در این نهفته است که او توانایی انجام کاری را دارد که از توان بقیه‌ی قهرمانان مارول خارج است.

او شخصی تراژیک و از بعضی لحاظ به‌شدت خودخواه است.

حقیقت غم‌انگیز این است که فرنک کسل نمی‌تواند بدون کشت‌وکشتار زنده بماند و شغل جدیدش او را طوری ارضا می‌کند که از توان خانواده‌اش خارج بود.

۲۶. ریک گرایمز (Rick Grimes)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Walking Dead  (Oct. 2003).

تا به حال به این فکر کرده‌اید که ریک گرایمز، «قهرمان» مردگان متحرک،

احتمالاً پیش خود فکر می‌کند که ای‌کاش در کما می‌ماند و هیچ‌گاه وارد آخرالزمان زامبی‌ها نمی‌شد؟

رابرت کرکمن (Robert Kirkman) فهرست بی‌انتهایی از عذاب و مکافات دارد تا به ریک بیچاره تحمیل کند؛

او دستش، عقلش و از همه مهم‌تر زن و نوزاد کوچکش را از دست داد؛ دوتای قبلی را درست جلوی چشم‌هایش.

همچنان که تعداد جسدها بیشتر می‌شود، ریک هم قطعه‌های بیشتری از روحش را از دست می‌دهد.

البته ظاهراً هیچ‌چیز انگیزه‌ی ریک برای زنده ماندن را از بین نمی‌برد، ولی به قول معروف هرکس آستانه‌ی تحملی دارد.

۲۵. پسر جهنمی (Hellboy)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: John Byrne’s Next Men (Dec. 1993).

برای قهرمانی که خارج از قلمروی مارول و دی‌سی قرار داشته باشد، تاثیر گذاشتن روی بازار سخت است،

ولی چنین دستاوردی برای پسر جهنمی راحت است.

این شکارچی هیولای جهنمی نزدیک سه دهه می‌شود که ما را با ماجراجویی‌هایش هیجان‌زده کرده است.

پسر جهنمی قهرمانی است که می‌تواند بدون پلک زدن به هیولاهای لاوکرفتی زل بزند.

البته ما مطمئن نیستیم او پلک داشته باشد. کشف رازهای مربوط به خاستگاه پسر جهنمی و سرنوشت ظاهراً بزرگی که برای او تدارک دیده شده،

ایده‌ی اصلی پشت بسیاری از ماجراجویی‌های اوست.

از لحاظ تکنیکی داستان او به پایان رسیده است، برای همین می‌توانید با خیال راحت شروع به خواندن کمیک‌های پسر جهنمی بکنید.

۲۴. یوریک براون (Yorick Brown)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور:  The Last Man (Sept. 2002) .

این‌که در دنیایی که در آن فقط زن‌ها زنده مانده‌اند، تنها بازمانده‌ی مرد باشید، شاید رویای بسیاری از پسرها باشد، ولی یوریک براون نظر متفاوتی دارد.

در کمیک ایگرگ: آخرین مرد، طاعونی مرموز همه‌ی پستانداران مذکر زمین را به استثنای یوریک و میمونش امپرسند (Ampersand) کشته است.

یوریک درگیر ماموریتی حیانی برای نجات انسانیت و پیدا کردن معشوقه‌ی گم‌شده‌اش می‌شود.

یوریک به‌زحمت ابرقهرمان به حساب می‌آید، ولی او جزو پیچیده‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌ها در دنیای کمیک است.

۲۳. رافائل (Raphael)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Teenage Mutant Ninja Turtles (Oct. 1984).

فکر نمی‌کنیم کسی در نسل X و Y بوده باشد که تحت‌تاثیر قدرت‌های لاک‌پشت‌های نینجا قرار نگرفته باشد.

اگر قرار باشد یکی از لاک‌پشت‌ها را به نمایندگی از بقیه در این فهرست بگنجانیم، انتخاب ما رافائل است.

در مقایسه با میکلانژ اهل صفا و لئوناردو که رهبری در خونش است،

رافائل لاک‌پشتی به‌مراتب تاریک‌تر و دعوایی‌تر است. به‌عبارت دیگر، او وولورین گروه است.

با این‌که ما هیچ‌وقت از مشاهده‌ی صحنه‌های اکشن با حضور هر چهار لاک‌پشت خسته نمی‌شویم،

همیشه ماجراجویی‌های رافائل است که بیشترین میزان کنجکاوی را در ما ایجاد می‌کند.

امیدواریم که مجموعه‌ی لاک‌پشت‌های نینجا دوباره روزی قله‌های فرهنگ عامه را فتح کند.

۲۲. پروفسور ایکس (Professor X)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: X-Men  (Sept. 1963) .

بدون چارلز خاویر، مردان ایکسی در کار نبود.

رویای خاویر برای دنیایی که در آن انسان‌ها و جهش‌یافته‌ها با هم همکاری کنند،

به او انگیزه داد تا مستعدترین جهش‌یافته‌های جوان را پیدا کند و آموزش دهد.

او دنبال صلح است، ولی می‌داند که تنها گزینه‌ی پیش‌رو آماده شدن برای جنگ است.

خاویر هم عاری از اشکال نیست، ولی همچنان که زمان سپری شد،

او دیگر یکی از مهره‌های اصلی در بحث مربوط به تقابل انسان‌ها و جهش‌یافته‌ها نبود.

ولی به‌لطف ثروت زیاد و اراده‌ی قوی برای رسیدن به فردایی بهتر، خاویر همیشه جایگاهی بین مردان ایکس خواهد داشت.

۲۱. اسپیریت (The Spirit)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Spirit  (June 1940).

اسپیریت کار خود را در کمیک‌استریپ روزهای یک‌شنبه در روزنامه‌ای شروع کرد که می‌خواست سهمی از صنعت رو‌به‌رشد کمیک‌بوک داشته باشد،

ولی اکنون این شخصیت به یکی از بزرگ‌ترین منابع الهام برای قصه‌گویی سریالی با مخاطب بزرگسال تبدیل شده است.

این میراث قابل‌توجهی است، خصوصاً با توجه به این‌که این داستان‌ها درباره‌ی مردی عادی هستند ،

که یک نقاب دومینوی آماتوری به چهره می‌زند و علاقه به کارآگاه‌ بازی دارد.

ولی در دستان یک قصه‌گو/طراح استاد مثل ویل آیزنر (Will Eisner)، هر شخصیتی می‌تواند خاص شود.

اسپیریت مدرکی دال بر این مدعاست.

با این‌که بیشتر ماجراجویی‌های اسپیریت در شهر خیالی سنترال‌سیتی (Central City) اتفاق می‌افتند،

دنی کولت (Denny Colt) کمی جهان‌گردی نیز کرده است و به‌خاطر همین با همه‌جور خلافکار رودررو شده است.

۲۰. زن گربه‌ای (Catwoman)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Batman (Apr. 1940) .

هر زنی که بتواند به دل بروس وین راه پیدا کند، قابل‌توجه است. سلینا کایل (Selina Kyle) – با وجود این‌که داستان خاستگاه دقیقی ندارد – چنین زنی است.

او زندگی خود را در نقش یک سارق حرفه‌ای که وانمود می‌کرد زن بدی است است، شروع کرد.

طولی نکشید که زن گربه‌ای جایگاه خود را به‌عنوان یکی از بدنام‌ترین شرورهای بتمن تثبیت کرد.

با این حال، او وجه‌تمایزی اساسی با شرورهای دیگر داشت: او به‌مراتب طنازتر بود.

جنایت‌های او در مقایسه با جوکر و آقای فریز (Mr. Freeze) به‌مراتب کم‌آزارتر بودند .

و طولی نکشید که خرابکاری‌های زن گربه‌ای به بازی گربه و… خفاش تبدیل شد.

اما طی چند دهه‌ی اخیر زن گربه‌ای تکامل پیدا کرد. او مرز بین قهرمان و شرور را بیشتر از هر موقع دیگری کمرنگ کرد.

در حالی‌که او داشت مهارت خود را در زمینه‌ی باج‌گیری تقویت می‌کرد،به رییس شرکتی بزرگ تبدیل شد.

ولی طولی نکشید که نقش محافظ محله‌ی ایست‌اند (East End) گاتهام به او سپرده شد.

و او از مهارت‌هایش در سرقت استفاده کرد تا از مردم بی‌گناه محافظت و به بتمن کمک کند.

 

۱۹. جیمز گوردون (James Gordon)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Detective Comics  (May 1939).

طی سال‌ها، جیم گوردون ثابت کرده که در جنگی که بتمن علیه جرم‌وجنایت راه انداخته، به‌اندازه‌ی بقیه‌ی اعضای خانواده‌ی خفاش نقشی حیاتی دارد.

در واقع، از بین تمام شخصیت‌های مکمل بتمن او تنها شخصیتی است که به‌اندازه‌ی خود بتمن قدمت دارد.

او و بتمن هردو برای اولین بار در شماره‌ی ۲۷ دیتکتیو کامیکس در سال ۱۹۳۹ حضور پیدا کردند.

محض اطلاع، قدمت گوردون هم از آلفرد و هم از رابین بیشتر است.

گوردون بهترین مرد خانواده نبوده است. چندتا از ازدواج‌های او یا به‌خاطر خیانت یا مشکلات مربوط به کار (عمدتاً قتل) به جدایی ختم شدند .

و پسر او ممکن است فردی روان‌پریش باشد.

با توجه به ماهیت کاری که گوردون دارد، دختر گوردون باربارا (Barbara) – که در زمان وقوع حمله‌ای که جلوتر به آن اشاره می‌شود بت‌گرل بود .

از جانب جوکر مورد حمله قرار گرفت و فلج شد.

می‌توان گفت ارتباط داشتن با گوردون به هر نحوی یک جور نفرین است.

با تمام این تفاسیر، گوردون همیشه پلیسی خوب مانده و همیشه در سمت درست قانون قرار داشته است.

او رابط بتمن داخل سیستم است و هردو همکاری بی‌نقصی دارند تا گاتهام را از شر دیوانگانی که در آن جولان می‌دهند خلاص کنند.

۱۸. تینگ (The Thing)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Fantastic Four  (Nov. 1961).

هر چهار عضو چهار شگفت‌انگیز به‌حق به این فهرست راه پیدا کردند، ولی ما بالاترین رتبه را به تینگ اختصاص دادیم.

وضعیت سه همراه دیگر تینگ به‌خاطر قرار گرفتن در معرض اشعه‌های کیهانی بهتر شد،

ولی تینگ، در کنار چند برابر شدن زور بازویش، صرفاً به صخره‌ای انسان‌نما تغییرشکل می‌دهد.

با وجود ظاهر عجیبش، بن گریم (Ben Grimm) روحی شرافت‌مند و دیدگاهی مثبت به زندگی دارد.

قهرمان‌های کمی بوده‌اند که به‌اندازه‌ی تینگ برای محافظت از زمین زحمت کشیده باشند.

هیچ انتقام‌جو یا ایکس‌منی پیدا نمی‌کنید که درباره‌ی تینگ بدگویی کند.

با این حال، با وجود تمام دوستانی که تینگ دارد، او همیشه در باطن خود فردی تنها و منزوی باقی می‌ماند.

۱۷. باربارا گوردون (Barbara Gordon)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Detective Comics  (Jan. 1967).

باربارا، دختر جیم گوردون،‌ کار خود را به‌عنوان بت‌گرل شروع کرد.

انگیزه‌ی او انتقام‌گیری بابت مرگ پدر و مادرش یا شرکت در نهضتی بزرگ علیه جنایت نبود؛

باربارا صرفاً می‌خواست کمک کند و به بتمن و رابین نشان دهد یک زن هم می‌تواند از پس انجام کارهایی که آن‌ها می‌کنند بربیاید؛ و در این کار موفق شد.

 

۱۶. رورشاک (Rorschach)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Watchmen (Sept. 1986).

ابرقهرمان‌ها اغلب در دنیایی سیاه و سفید زندگی می‌کنند که در آن مرز بین خوبی و پلیدی مشخص است.

رورشاک از چنین امتیازی بی‌بهره است، ولی خودش این را قبول ندارد.

در جهان واچمن، رورشاک به‌تنهایی به نهضت خود ادامه داد، در حالی‌که همه‌ی قهرمان‌های دیگر یا بازنشسته شدند یا شروع به همکاری با دولت کردند.

با وجود این‌که روش‌های رورشاک برای رسیدن به هدف سوال‌برانگیزند، ولی اراده‌ی پولادین او تحسین‌برانگیز است.

در نهایت، رورشاک حاضر شد تا فداکاری نهایی را انجام دهد تا اطمینان حاصل کند که حقیقت به گوش همه خواهد رسید.

و بشریت از راه مسامحه (لغتی که رورشاک از آن متنفر است) نجات داده نخواهد شد.

۱۵. مورفیوس (Morpheus – Dream of the Endless)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Sandman  (Jan. 1989).

مورفیوس ارباب رویاها و سلطان داستان‌ها است و از این نظر یکی از قدرتمندترین نیروها در جهان دی‌سی است.

با این حال، او حاکمی منزوی است که می‌توان ازش انتظار کارهای تنگ‌نظرانه و افسردگی شدید داشت.

در نهایت، داستان مورفیوس این است که از خود داستانی ندارد.

کمیک سندمن درباره‌ی تلاش این موجود جاودانی برای رویارویی با چالشی غیرممکن و اطمینان حاصل کردن از این است که بقیه داستان او را به یاد بسپرند.

۱۴. ثور (Thor)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Journey into Mystery  (Aug. 1962).

یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های اسطوره‌های کلاسیک اسکاندیناوی از قضا یکی از معروف‌ترین ابرقهرمان‌ها نیز می‌باشد.

این شخصیت به لطف فیلم‌های موفقی که از او ساخته شده به اوج محبوبیت رسیده است.

خدای آذرخش جنگجویی ازگاردی (Asgard) است که به‌خاطر خشم و مهارتش در نبرد در ۹ دنیا بسیار پرآوازه است.

ولی اوقاتی که ثور در میدگارد، بین میرایان سپری کرده باعث شده او به قهرمانی واقعی تبدیل شود.

ثور اکنون علاوه بر قهرمان خدایان، قهرمان انسان‌ها نیز می‌باشد.

با وجود این‌که هر دو دنیا سعی دارند او را به سمت خود بکشانند و این مسئله گاهی باعث ایجاد تنش می‌شود،

ثور همیشه وفاداری خود را به هر دو دنیا حفظ خواهد کرد.

۱۳. جین گری (Jean Grey)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: X-Men (Sept. 1963).

شاید جین گری زمان زیادی را مرده یا گم شده باشد، ولی او تاثیری آن‌چنان گسترده در دنیای مردان ایکس دارد که کمتر کسی می‌تواند در این زمینه با او رقابت کند.

او که یکی از اعضای اصلی مردان ایکس به‌هنگام تاسیس شدنش بود، از هنگام اولین مبارزه با مگنیتو همراه با گروه بوده است.

تبدیل شدن تراژیک او به ققنوس تاریک (Dark Phoenix) باعث مرگ میلیاردها نفر، من‌جمله خودش، شد.

این اتفاق تا به امروز یاد و خاطره‌ی اعضای گروه را می‌آزرد؛ مهم نیست که داستان‌های بعدی تا چه حد سعی کنند این واقعه را تحت‌الشعاع قرار دهند.

پس از این اتفاق جین باز هم «مرد»، ولی حضور او همیشه بین اعضای مردان ایکس حس می‌شود.

سوال اینجاست که آیا ققنوس تاریک دوباره به پا خواهد خاست؟

۱۲. مرد آهنی (Iron Man)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Tales of Suspense  (Mar. 1963).

هیچ ابرقهرمانی به‌اندازه‌ی مرد آهنی از تب جدید فیلم‌های ابرقهرمانی سود نبرده است.

حالا همه با داستان تونی استارک (Tony Stark)، صنعت‌گر میلیاردر که موفق شد با ساختن زره‌ای فوق‌پیشرفته خود را از مرگ حتمی نجات دهد، آشنا هستند.

مرد آهنی نماد قدرت بی‌حد‌وحصر علم است، ولی جذابیت این شخصیت در این ویژگی خلاصه نمی‌شود.

با وجود ظاهر جذاب و زندگی راحت، استارک مردی بسیار مشکل‌دار است.

او در باطن از خود متنفر است و حتی گاهی آرزوی مرگ می‌کند،

برای همین زندگی خود را وقف این کرده تا میراثی صلح‌آمیزتر و صادقانه‌تر برای اسم استارک بسازد.

۱۱. دیک گریسون  رابین (Dick Grayson – Robin)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Detective Comics  (Apr. 1940).

حتی اگر اسم «دیک گریسون» برایتان آشنا نباشد، می‌توانید مطمئن باشید که می‌دانید او کیست.

او همان پسر کم‌سن‌وسالی بود که شورت سبز و چکمه‌های الف‌مانند به تن داشت. او کهن‌الگوی «دستیار ابرقهرمان» را بنا نهاد:

رابین، پسر شگفت‌انگیز (Robin, the Boy Wonder).

نکته‌ی تحسین‌برانگیز درباره‌ی این شخصیت این است که او جزو معدود شخصیت‌های کمیک‌ بوکی است،

که طی سال‌های پس از معرفی شدنش در سال ۱۹۴۰، به‌شکل قابل‌توجهی رشد کرده است؛ چه از نظر سنی، چه از نظر شخصیتی.

گریسون از رابین به نایت‌وینگ و سپس به بتمن تغییر هویت داد.

او تایتان‌های نوجوان را رهبری کرد و به‌عنوان یکی از اعضای غریبه‌ها (Outsiders) و لیگ عدالت فعالیت کرد.

شاید مهم‌ترین دستاورد او این باشد که با همه‌ی قهرمان‌های جذاب دی‌سی رابطه‌ی رمانتیک داشته است.

رزومه‌ی ابرقهرمانی دیک گریسون از گزینه‌های زیادی تشکیل شده است.

دیک گریسون آنقدر با قهرمان‌های مختلفی رابطه دارد که اگر بمیرد، تاثیر آن تا سال‌ها در جهان دی‌سی حس خواهد شد.

مرگ او شاید از مرگ بتمن تاثیر عمیق‌تری داشته باشد. این بیانیه به‌تنهایی ارزش او را به‌عنوان یک قهرمان نشان می‌دهد.

۱۰. دردویل (Daredevil)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Daredevil  (Apr. 1964).

شاید نظرتان این باشد که فیلم هالیوودی بی‌کیفیتی که سال ۲۰۰۳ از دردویل روی پرده رفت،

دلیل کافی برای این است که دردویل از بخش ۱۰ برتر فهرست خارج شود،

ولی کمیک‌های این شخصیت آنقدر قوی‌اند که برای بالا رفتن جایگاه و اهمیتیش نیازی به فیلم نیست.

تازه یک سریال بسیار خوب از دردویل منتشر شد که فیلم ۲۰۰۳ را تا حد زیادی جبران کرد.

یک سری از بهترین داستان‌های ابرقهرمانی با محوریت مرد نترس (The Man Without Fear = لقب دردویل) نوشته شده‌اند.

در شخصیتی که حس عذاب‌وجدان کاتولیکی او باعث شده که لباس ابرقهرمانی تنگ و قرمز به تن کند،

هرشب وارد خیابان‌ها شود و با نینجاها و روان‌پریش‌ها مبارزه کند، جذابیتی عمیق نهفته است.

دردویل بیشتر از هر شخصیت دیگری به‌خاطر ماموریت قهرمانانه‌اش عذاب می‌کشد، ولی همیشه دوباره به پا می‌خیزد و به میدان مبارزه برمی‌گردد.

۹. هالک (The Hulk)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Incredible Hulk  (May 1962).

هرکسی که نسبت به دنیای اطرافش احساس خشم کرده، می‌تواند با هالک احساس همذات‌پنداری کند.

این قهرمان دینامیک دکتر جکیل و مستر هاید (Dr. Jekyll and Mr. Hyde) را مستقیماً به دنیای مارول منتقل کرده است.

دکتر بروس بنر (Bruce Banner) مردی باهوش، ولی به‌شدت مشکل‌دار است که دوران کودکی پرآزاری را پشت‌سر گذاشته است.

یک روز، پس از این‌ک یک بمب گامایی بنر را به هالک شکست‌ناپذیر تبدیل کرد، آن رنج و عذاب درونی شکل فیزیکی پیدا کرد.

بنر سال‌های زیادی را صرف فرار کرد، آن هم در حالی‌که شرورهای انسان و غیرانسان سعی کردند او را دستگیر کنند.

منتها نکته‌ای که همیشه فراموش می‌کنند این است که هالک قوی‌ترین قهرمان ممکن است.

شهروندان عادی در جهان مارول باید از این موضوع شاکر باشند که این گرایش قهرمانانه در هر دو شکل متفاوت او باقی می‌ماند.

۸. والی وست  فلش (Wally West – Flash)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Flash  (Dec. 1959 – Jan. 1960).

والی وست شاید اولین (یا حتی دومین) فلش نباشد، ولی او در دوران فعالیت خود به‌عنوان بچه‌فلش (Kid Flash) ،

و پس از مرگ بری آلن به‌عنوان فلش بزرگسال – چنان تاثیری عمیقی به جا گذاشت ،

که وقتی دی‌سی اعلام کرد که بری آلن قرار است به‌عنوان فلش اصلی برگردد، طرفداران عصبانی شدند.

والی وست هم مثل دیک گریسون شخصیتی است که از زمان پیدایشش رشد زیادی پیدا کرده است.

او بزرگ شد، ازدواج کرد، دو بچه از او به دنیا آمد و نیروی سرعت (Speed Force) را کشف کرد.

نیروی سرعت توضیح شبه‌علمی برای منشاء قدرت فلش است.

همچنین والی یکی از اعضای تایتان‌های نوجوان، تایتان‌های نوجوان جدید (New Teen Titans) و لیگ عدالت بوده است.

اساساً والی وست یکی از بزرگ‌ترین قهرمان‌های دی‌سی است، حتی اگر دونده‌ی سرخ اصلی نباشد.

۷. هال جوردن  فانوس سبز (Hal Jordan – Green Lantern)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Showcase (Oct. 1959).

هیچ مردی به‌اندازه‌ی هال «های‌بال» جوردن تجلی بهتری از شعار فانوس سبز «ترس بی‌ترس» (No Fear) نیست.

اول از هر چیزی اجازه دهید به مسئله‌ی واضح اشاره کنیم: هال دوران بسیار تاریکی را پشت‌سر گذاشته است.

وقتی پارالاکس (Parallax) او را تسخیر کرده بود، چیزی نمانده بود که سپاه فانوس سبز را نابود کند.

ولی از آن موقع به بعد – و پس از رستگاری متعاقب در جریان خط داستانی «شب آخر» (Final Night) که او در آن برای نجات زمین جان خود را فدا کرد،

هال احیا شد و نمایندگی فانوس سبز را در نیروی پلیس بین‌کهکشانی‌ای بر عهده گرفت که بیش از ۷۲۰۰ نیرو دارد.

همچنین هال یکی از معدود قهرمانان دی‌سی است که در برابر مزخرفات بتمن پیرامون «یا حرف من یا هیچی» بردباری نشان نمی‌دهد.

هرکس دیگری جای بود، با مشاهده‌ی بتمن عصبانی خودش را خیس می‌کرد.

ولی هال چنین شخصی نیست. جوردن مردی است که ترس در دلش جا ندارد، و برای همین فانوس سبز بی‌نقصی است.

البته اگر آن قضیه‌ی نسل‌کشی را که پیش‌تر به آن اشاره کردیم نادیده بگیریم.

۶. کاپیتان آمریکا (Captain America)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Captain America Comics (Mar. 1941).

کاپیتان آمریکا کسی است که وقتی انتقام‌جویان نیازمند گردهمایی هستند فریاد می‌زند «انتقام‌جویان گرد هم آیید!»

(Avengers Assemble) و پشت این اتفاق دلیل وجود دارد.

او قهرمانی است که همه در جهان مارول به‌عنوان الگوی خود به او نگاه می‌کنند و می‌خواهند مثل او شوند.

او یک بچه‌مثبت واقعی است. او همیشه در جناح خوبی و درستی است و وقتی پای حق و درستی در میان است، با کسی معامله می‌کند.

برای همین است که کاپیتان آمریکا آن شعار را فریاد می‌زند.

وقتی او بقیه را صدا می‌زند، همه‌ی قهرمان‌ها به ندایش گوش می‌دهند.

از موقعی‌که استیو راجرز (Steve Rogers) لاغرمردنی در جریان عملیات تولد دوباره (Operation: Rebirth)،

در جنگ جهانی دوم به قدرت‌هایش دست پیدا کرد، روند همین بوده است.

کاپیتان آمریکا وطن‌دوستی واقعی است، وگرنه چه دلیلی دارد ستاره‌ای روی سینه‌اش و یک A به نشانه‌ی آمریکا روی پیشانی‌اش نقش بسته باشد،

و سپری ستاره‌نشان با خود حمل کند که در پرتاب کردن آن مهارتی فوق‌العاده دارد؟

شاید کاپیتان آمریکا قدرت‌های شخصی مثل سوپرمن را نداشته باشد،

ولی با قدرت یا بی‌قدرت، او تا آخرین نفس از خانه‌اش دفاع می‌کند. به‌طور خلاصه و مفید، کاپیتان آمریکا برجسته‌ترین الگو و منبع الهام در جهان مارول است.

۵. واندر وومن (Wonder Woman)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: All Star Comics (Dec. 1941).

واندر وومن یکی از اضلاع مثلث طلایی دی‌سی است (دو ضلع دیگر بتمن و سوپرمن هستند).

او نه‌تنها به‌خاطر قدرت‌بخشی خود به زنان، بلکه به‌‌خاطر نقش خود به‌عنوان سفیر صلح و عشق به شخصیتی نمادین تبدیل شده است.

با این‌که او جنگجویی زیرک است، قدرت واقعی او در باورش به حقیقت و عدالت نهفته است.

حتی اسلحه‌ی اصلی او هم کمند حقیقت (Lasso of Truth) است،

کمندی که وقتی کسی را اسیر می‌کند، در جستجوی یافتن حقیقت او برمی‌آید.

با توجه به این‌که خالق واندر وومن ویلیام مولتون مارستون (William Moulton Marston) است،

ابداع‌کننده‌ی تست پولی‌گراف یا دروغ‌سنج ، جای تعجب ندارد که «حقیقت» یکی از جنبه‌های مهم شخصیت واندر وومن است.

او زندگی خود را به‌عنوان نمادی علیه سنگدلی آغاز کرد و به‌طور کلی جایگزینی برای شخصیت‌های بزن‌بهادر و اکشن دی‌سی مثل بتمن و سوپرمن به حساب می‌آمد.

واندر وومن که با هویت یک زن آمازون به تصویر کشیده شده بود، استعاره‌ای برای تکامل زن مدرن بود،

خصوصاً با توجه به این‌که قدرت و نفوذ زن‌ها در جامعه‌ای که در گذشته تحت سلطه‌ی مردان بود،

رو به افزایش بود. با این‌که تصویرسازی اولیه‌ی واندر وومن و آرمان‌های فمینیسم دقیقاً با هم مطابقت ندارند،

او یکی از اولین قهرمان‌هایی بود که خوانندگان مونث می‌توانستند به‌عنوان نماینده‌ی خود بپذیرند.

واندر وومن با اسم دایانا (Diana) از گِل دور خانه‌اش تمیسکیرا (Themyscira) زاده شد.

او شاهدختی آمازون بود که در مقام یک جنگجو پرورش یافت، ولی تصمیم گرفت نقش سفیر بین زمین و آمازون را ایفا کند.

با این‌که او روی توسل به صلح و دیپلماسی تاکید دارد، هیچ‌گاه از مبارزه عقب‌نشینی نکرده است،

و اغلب نقش جنگجویی را که باید تصمیم‌های سخت بگیرد، به‌خوبی ایفا کرده است.

واندر وومن یکی از اشراف‌زاده‌ترین ابرقهرمان‌هاست و یکی از شخصیت‌های کلیدی در مسیر تکامل ابرقهرمان‌ها به شکلی که امروز می‌شناسیم‌شان بوده است.

۴. وولورین (Wolverine)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: The Incredible Hulk  (Oct. 1974).

شاید خیلی‌ها ادعا کنند که وولورین توجه بیش از حد دریافت می‌کند، ولی محبوبیت او دلیل موجه دارد.

او در کاری که انجام می‌دهد بهترین است.

سر وولورین بدجوری شلوغ است،

ولی دلیلی پشت آن است.

این جهش‌یافته‌ی در ظاهر رویین‌تن به‌اندازه‌ی عمر چند آدم درد و عذاب تحمل کرده است.

ماجراجویی‌های ابرقهرمانی‌ای که درگیرشان می‌شود، صرفاً راهی برای او هستند تا روی زمان حال متمرکز بماند و به گذشته فکر نکند.

بهترین راه برای توصیف وولورین «سامورایی شکست‌خورده» است.

او آنقدر به سرگردانی ادامه می‌دهد تا اشتباهات گذشته‌اش را جبران کند، با این‌که می‌داند چنین اتفاقی غیرممکن است.

۳. مرد عنکبوتی (Spider-Man)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Amazing Fantasy  (Aug. 1962).

پیتر پارکر جوانی ساده و معمولی است. او معمولی‌ترین جوانی است که می‌توانید تصور کنید،

ولی فرق او با جوان‌های معمولی دیگر این است که وقتی عنکبوتی رادیواکتیو او را گاز می‌گیرد،

به قدرت‌هایی غیرمعمول دست پیدا می‌کند. با این‌که مرد عنکبوتی قدرت‌هایی خارق‌العاده دارد،

ولی پیتر پارکر همچنان باید با چالش‌های زندگی طبقه‌متوسط سر و کله بزند،

چالش‌هایی از قبیل مشکلات عاطفی، خرج درآوردن، مراقبت از خانواده، فارغ‌التحصیل شدن.

اساساً مرد عنکبوتی همه‌ی کلیشه‌های مربوط به زندگی روزانه‌ی ما را از زاویه‌ی دید یک ابرقهرمان تعریف می‌کند.

پیتر پارکر در بین ابرقهرمان‌های سطح‌بالا جایگاهی منحصربفرد دارد.

اغلب او بابت مرگ دوستان و عزیزانش مقصر شمرده می‌شود.

حتی در داستان خاستگاهش، او از روی خودخواهی به یک خلافکار اجازه داد تا فرار کند، ولی آن خلافکار عمو بن را کشت.

سنگینی عذاب‌وجدان حاصل از این اتفاق هیچ‌گاه سبک‌تر نشد و او کل عمرش را صرف جبران این اشتباه کرد.

با این حال، او یک انسان باقی ماند. او اشتباه‌های جدیدی مرتکب شد.

ولی قدرت شخصیت پیتر در این نهفته بود که همیشه سعی کرد آن اشتباهات را جبران کند،

از گذشته‌اش درس یاد بگیرد و به بقیه اجازه ندهد اشتباه‌های او را تکرار کنند.

از بسیاری لحاظ، پیتر پارکر تراژیک‌ترین قهرمان تمام دوران است.

او هوشی سرشار دارد و می‌توانست با توسل به آن یک عالمه خیر به دنیا برساند،

ولی او از این هوش در راستای جنگیدن با شرورهای دیوانه در لباس تنگ ابرقهرمانی استفاده می‌کند.

با تمام این تفاسیر، مرد عنکبوتی یکی از بذله‌گوترین و مفرح‌ترین قهرمان‌های تاریخ است.

کل‌کل‌ها و کری‌خوانی‌های او وسط مبارزه همیشه جذاب هستند و او می‌تواند حتی سهمگین‌ترین موقعیت‌ها را نیز با شوخی‌هایش کمی قابل‌تحمل‌تر کند.

وقتی مرد عنکبوتی جایی حضور دارد، حتی یک لحظه‌ی کسل‌کننده هم وجود ندارد. قهرمانی نمادین که زیاد خودش را جدی نمی‌گیرد، واقعاً لایق ستایش است.

۲. بتمن (Batman)

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور:  Detective Comics  (May 1939).

او بزرگ‌ترین کارآگاه دنیاست. در زمینه‌ی هنرهای رزمی کسی روی دست او بلند نمی‌شود.

او غمگین‌ترین میلیاردر دنیاست.

او تنها انسان در لیگ عدالت است که بدون ابرقدرت شانه‌به‌شانه‌ی موجودات خدامانندی مثل سوپرمن و واندروومن می‌ایستد.

متاسفانه یا خوشبختانه بروس وین یک مرد معمولی است و آنقدر نسبت به ماموریتش تعهد دارد که کل زندگی و وجودش را فدای مبارزه‌ای بی‌پایان کرده است.

از همه مهم‌تر، او فوق‌العاده ثروتمند است و می‌تواند دل هر زنی را که آنقدر بدشانس است که سر راه او قرار بگیرد، به دست بیاورد. بروس وین همه‌چیز تمام است.

وقتی بروس پسربچه‌ای بیش نبود، پدر و مادر او جلوی چشم‌هایش کشته شدند.

پس از این اتفاق، بروس خود را وقف یک چیز کرد: این‌که شهر گاتهام را از جرم و جنایت و فسادی که از او یک یتیم ساخت پاک کند.

بروس با کمک خدمتکارش آلفرد پنی‌ورث (Alfred Pennyworth) و با دنبال کردن نهضت خستگی‌ناپذیرش، دائماً مرز بین عدالت و دیوانگی را می‌پیماید.

البته بسیاری از افراد اخلاقیات بروس را به‌خاطر این‌که پسربچه‌ای بی‌تجربه مثل رابین را به ماموریت‌های خطرناک اعزام کرده زیر سوال برده‌اند،

ولی مبارزه‌ی همیشگی بروس علیه خلافکاران و شروران جنبه‌ای افسانه‌ای پیدا کرده است.

او ده‌ها نفر را متقاعد کرده تا به نهضت او بپیوندند و با این‌که او بعضی‌وقت‌ها بیش از حد پارانوید می‌شود (کسی برادر چشم (Brother Eye) را یادش می‌آید؟

هوش مصنوعی‌ای که بروس وین برای جاسوسی ابرقهرمان‌های دیگر درست کرده بود؟)، ولی او مردی است که برای هر موقعیتی آماده است.

بتمن با هرجور دشمنی که فکرش را بکنید جنگیده است:

هیولاها، بیگانه‌هایی از دنیاهای دیگر، تروریست‌های بین‌المللی،‌ ابرشرورهای جورواجور و حتی خود سوپرمن.

شاید تنها اشکال بتمن این باشد که هیچ‌وقت راضی نمی‌شود.

مشخص است که او هر چقدر کار انجام دهد، هیچ‌گاه کافی نخواهد بود.

برای همین است که بقیه‌ی اعضای خانواده‌ی خفاش که پیش‌تر در این فهرست گنجانده شدند نقشی حیاتی دارند؛

برای تحت کنترل نگه داشتن بتمن، کمک لازم است!

۱. سوپرمن (Superman)‌

۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کمیک

اولین حضور: Action Comics (June 1938).

انتظار شخصیت دیگری را داشتید؟

سوپرمن الگوی اصلی برای تمام ابرقهرمان‌های مدرن است.

او کاندیدای اصلی برای مهم‌ترین شخصیت خلق‌شده در دنیای کمیک‌های ابرقهرمانی است.

سوپرمن قهرمانی است که پتانسیل همه‌ی ما برای بزرگ بودن در او تجلی پیدا کرده است.

او فانوسی روشن در تاریکی و بارقه‌ای از امید در دنیایی ناامید است.

او کهن‌الگویی است که می‌توانیم تمام آرمان‌های خود را در او ببینیم؛ خواه او را به‌شکل ناجی‌ای مسیح‌وار ببینید،

خواه به‌شکل مبصری آبی‌پوش، تاثیر سوپرمن روی سبک ابرقهرمانی و فرهنگ عامه انکارناپذیر است.

سوپرمن، با نام اصلی کال-ال (Kal-El) از سیاره‌ای در حال نابودی به نام کریپتون (Krypton) به زمین فرستاده شد.

و در شهری کوچک در کانزاس به نام اسمال‌ویل (Smallvlle) رشد پیدا کرد.

او از دوران کودکی با آرمان‌های آمریکایی بزرگ شد.

پدر و مادر مهربان او، جاناتان و مارتا کنت، نام زمینی کلارک کنت را برای او برگزیدند و به او یاد دادند تا از قدرت‌هایش برای خدمت به بشریت استفاده کند.

او در دوران بزرگسالی کلان‌شهر متروپلیس را به‌عنوان خانه‌ی خود برگزید.

او بارها این شهر – و دنیا را – نجات داد. با این‌که شخصیت‌های دیگری طی سال‌ها در این نهضت به او ملحق شدند،

در آخر مرد پولادی (Man of Steel) بود که توجه شروران، احترام همکاران و تحسین و ستایش مردم دنیا را به خود جلب کرد.

0 0 رای ها
امتیاز شما
امتیاز شما
امتیاز شما به خدمات و کیفیت نی نی شاپ سنتر چیه ؟
0 دیدگاه ها
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
منواصلیگروه‌کالایی حساب
جستجو